قله آزادکوه
صعود قله آزادکوه
مشروح گزارش :
به نام خدا
نام برنامه: قله آزادکوه از وارنگرود
تاریخ اجرای برنامه : 29 و 30 خرداد 1393
نام گروه: گروه کوهنوردی شهید ورکش
سرپرست برنامه: آقای مهدی بشیری
مخابرات: فهیمه نجفی
گزارش نویس: راضیه خجسته پور
همنوردان:
خانم ها: فهیمه نجفی، راضیه خجسته پور
آقایان: علی رنجبرکی، شرفی، بهنام غلامی، ملک محمدی، سینا نادری , مظفر کشاورز
نوع و سطح برنامه: كوهنوردي سنگین
شروع برنامه: روستاي وارنگه رود از توابع شهرستان کرج در استان البرز
دسترسی: کیلومتر ۸۰ جاده کرج – چالوس ، دو راهی دیزین ، کیلومتر ۳ جاده دیزین ، جاده وارنگه رود در سمت چپ (بطول ۳ کیلومتر) ، روستای وارنگه رود.
پایان برنامه: روستای کلاک بالا از توابع شهرستان نور در استان مازندران.
دسترسی: جاده کرج – چالوس ، پل زنگوله، کیلومتر ۴۰ جاده یوش – بلده ، سه راهی روستای میناک به سمت راست ، روستای کلاک بالا
وسايل فني مورد نیاز: کفش و پوشاک مناسب فصل، کوله پشتی 2روزه، کوله حمله، کیسه خواب، چراغ پیشانی، باتوم، طناب انفرادی وکارابین پیچ، بطری آب، کارت بیمه ورزشی سال جاری، چادر (باهماهنگی سرپرست )، تغذیه و تنقلات به اندازه مدت برنامه. …
مخابرات: روز اول فقط گردنه کمانکوه در مقابل آزادکوه آنتن دهی همراه اول داشت و روز دوم پای قله . در روستای کلاک آنتن نبود (تا جاده اصلی)، البته تلفن عمومی در این روستا دیده شد.
منابع تامین آب آشامیدني: چشمه ها، رودخانه و برف های آب شده در منطقه که جریان داشت.
چشمه های روز اول از مسیر وارنگرود: ابتدای دره شیر کمر، بین دره شیر کمر و شکاربانی، کلبه شکاربانی، بعد از گردنه سوتک. در محل کمپ آب ناشی از ذوب شدن برف جریان داشت.
چشمه های روز دوم: تنها یک چشمه نزدیک گردنه چورن به سمت کلاک وجود دارد. اما با توجه به فصل در دره کلاک رودخانه پر آبی جریان داشت.
پناهگاه ها و جانپناه هاي موجود در منطقه : در مسیر صعود از وارنگرود تنها یک کلبه شکاربانی (محیط بانی) وجود دارد.
وضعیت آب و هوایی هنگام اجراي برنامه: هوا ناپایدار بود و در هر دو روز هوای آفتابی، نیمه ابری، ابری و بارش باران، برف و تگرگ (بسیار کم) را تجربه کردیم.
پوشش گیاهی مشاهده شده در زمان اجرای برنامه: گلهای ریز وحشی، زنبق وحشي، بومادران، گزنه، گلپر.
هزینه برنامه: اعضا 50000 تومان. مهمان 60000 تومان
اطلاعاتی درباره منطقه:
روستاي وارنگه رود از توابع شهرستان کرج و در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی ما بین استان های تهران، البرز و مازندران قرار گرفته است. منطقه حفاظت شده البرز مرکزی در قسمت جنوبی بیشتر به صورت کوهستانی با کوه های سر به فلک کشیده و دره های فراوان و سرسبز و چشم اندازهای زیبا، همچنین رودخانه های خروشان، آبشارها و چشمه های متعدد، سنگ ها و صخره هایی با اشکال هندسی زیبا می باشد.
دره وارنگه رود دره ای زیبا و عریض است که طولانی ترین و در عین حال زیباترین مسیر صعود به قله آزاد کوه می باشد و در موقعیت جغرافیایی N360801 E512427 قرار دارد. جهت دره غربی شرقی و طول دره در حدود 7 کیلومتر است. ارتفاع دره از سطح دریا در ابتدای دره و روستای وارنگه رود در حدود 2480 متر و در انتهای دره در حدود 3240 متر است.
آزادکوه : قله ای است از سلسله جبال البرز، یال منشعب از خط الراس اصلی، به ارتفاع 4370 متر (4355 و 4390 هم ذکر شده) واقع در دهستان اوز رود، بخش بلده، شهرستان نور (65 کیلومتری جنوب غربی نور)، کوهستان البرز مرکزی. جهت کوه شرقی – غربی بوده و مختصات جغرافیایی قله آن بطول30َ 51ْ و عرض31َ 36ْ می باشد. بلندترین قله شهرستان نور است. آزادکوه پس از خلنو مرتفع ترین قله در البرز مرکزی است. این قله در جناح شمالی خلنو و در نزدیکی کوه های نور قرار دارد. قله سرچشمه اصلی رودخانه هراز و رود کلاک است و در امتداد جنوبی رشته کوه وروشت تا کوه گرگ واقع شده است. این کوه از جنوب به کوه خرسرک و از خاور به کوه نارچو و از جنوب غربی به کوه سوتک متصل است. قله آزادکوه به وسیله گردنه 3700 متری چورن و قله 3800متری سرماهو و گردنه 3600 متری سرماهو به شکل خط الراس نعل واری در جهت شرقی و جنوب شرقی و جنوبی و غربی، به قله یخچال و قله کمانکوه خط الراس اصلی، متصل است، و از دیگر جهات، کاملا آزاد است و وجه تسمیه آن هم به همین مناسبت می باشد. جبهه ی شمالی این کوه دارای سوزنی ها و پرتگاهی است و از نظر صعود، خطرناک می باشد. به این قله، شاهزاده کوه و کوه کج گردن هم گفته می شود. این قله دارای دو شاخک شمال غربی و شمال شرقی است و روی هر دو شاخک، آثار ابنیه تاریخی که گویا خرابه های آتشکده باشد موجود است.
بررسی توپوگرافی قله : قله مخروطی شکل و منحصر به فرد آزادکوه چنانکه از نام آن پیداست توسط دیواره های مرتفعی که از سمت شمال غرب و شرق آن را در برگرفته اند برپا شده اند، است و فقط یال جنوبی آن قله را به سایر ارتفاعات البرز و قللی چون یخچال، سرماهو و کمانکوه متصل می سازد و از سایر جهات کاملاً آزاد می باشد. دیواره های شمالی آزادکوه مشرف به آبادی های نسن و کلاک و یال جنوبی را می توان از طریق آبادی های وارنگرود و ناحیه مورد دسترسی و صعود قرار داد.
آب و هوا : قله آزاد کوه همچون سایر قلل البرز مرکزی تابع آب و هوای این ناحیه کوهستانی می باشد باد غالب روی آن از جناح غربی می وزد در پائیز و زمستان فوق العاده سردسیر باریزش برف سنگین همراه که تا اواخر اردیبشهت ماه در منطقه باقی می ماند بهار آزاد کوه از خرداد شروع تا اواخر مرداد ماه بطول می انجامد و آب مصرفی در اغلب دامنه های مسیر صعود بوفور یافت می شود . منطقه جنوبی این ناحیه حفاظت شده تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست است .
بهترین زمان های صعود : برای دیدار از آزادکوه، اگر کوهنوردان قصد آن دارند که صعودی در برف و با هوای نسبتاً ناپایدار داشته باشند. اواخر خردادماه وقت مناسبی است. از دیگر زمان های مناسب برای دیدار از قلل پیرامون آزادکوه اوایل تیرماه است. از دیگر ماهای جالب آزادکوه میتوان از مهر ماه نام برد. و یکی از زیباترین و دیدنی ترین مسیرها برای عکسبرداری و استفاده از مناظر منطقه مسیر وارنگرود است که در واقع طولانی ترین مسیر صعود نیز می باشد.
مسیرهای صعود:
1- روستای نِسِن
2- روستای کلاک بالا
3- دره وارنگرود (طولانی ترین)
4- روستای ناحیه
وضعیت قله در زمستان: صعود زمستانی در منطقه آزادکوه بسیار دشوار و خطرناک به حساب می آید. ریزش بهمن های بزرگ در اطراف مخروط قله و دره های منتهی به آن شناخت دقیق مسیر دستیابی به مخروط اصلی در تابستان ضروری است. همچنین برنامه ریزی زمستانی و لزوم آشنایی کامل با تجربه صعودهای زمستانی، مواجهه با هوای فوق العاده خراب و طوفانی و حجم سنگین برف از جمله نکات قابل توجه در صعود زمستانی به آزادکوه به حساب می آیند.
اولین صعودها: اولین صعود زمستانی توسط عباس حسینی محمد خسرو شاهی بهمن شهوندی و ناصر حیدر پور از کانون کوهنوردان تهران 1344. صعود اولین بار توسط برادران میناسیان سال 1329 و دومین صعود توسط کوهنوردان باشگاه آرارات به سرپرستی امیل مارکاریان انجام گرفت.
زمانبندی
روز اول |
|
توقف، جاده چالوس |
8- 7:45 |
ورود به وارنگرود |
8:40 |
حرکت از وارنگرود |
9 |
اول دره شیر کمر. توقف- صبحانه |
11:10-10:15 |
چشمه. توقف |
12 |
کلبه محیط بانی . توقف- نهار و نماز |
15-13:40 |
گردنه سوتک |
16 |
چشمه. توقف (جمع آوری سوخت) |
16:50- 16:40 |
گردنه کمانکوه (نمای آزادکوه) |
17:20 |
کمپ (3740 متر) |
19 |
روز دوم |
|
حرکت |
6:20 |
استراحت |
7:50-7:40 |
گردنه چورن. پای قله (3800متر) |
9:15 |
حرکت به سمت قله |
9:40 |
استراحت در مسیر قله |
10:40-10:35 |
استراحت در مسیر قله |
11:40- 11:35 |
قله (4390متر) |
12:15 |
فرود |
12:40 |
گردنه چورن |
13:30 |
حرکت به سمت کلاک |
13:50 |
توقف- نهار |
15- 14:30 |
استراحت |
16- 15:55 |
توقف- نماز |
17-16:15 |
روستای کلاک بالا |
17:45 |
روستای کلاک پایین |
18:50 |
پل زنگوله- نماز |
20:25 |
حرکت از پل زنگوله |
21:20 |
تهران (میدان آزادی) |
23:30 |
قسمت اول: یک شب قبل از برنامه
همنورد عزیز سلام، لطفا:
– امشب کمی زودتر بخوابید.
– قبل از خواب کوله و تجهیزات خود را آماده کرده و کنار بگذارید!
– ماشین راس ساعت تعیین شده حرکت میکند!! جا ماندید گلایه نکنید!
– آخرین اطلاعات برنامه را با دقت چک کنید!
وقتی پیامک را دریافت میکنی مطمئن می شوی بی حرف پیش فردا عازم سفری و بالاخره این سفر با تمام ماجراهایش به مرحله اجرا رسیده!!!!
قسمت دوم: پنج شنبه 29 خرداد 1392، ماشین پر ماجرا
قرار 6 صبح زیر اولین پل عابر پیاده ابتدای جاده مخصوص است. طبق قرار راس ساعت حرکت می کنیم! کوله ها روی آخرین ردیف صندلی ها نشسته اند و سرپرست روی اولین صندلی . آقایان کشاورز، رنجبر و غلامی ردیف اول و ملک محمدی، نادری و شرفی ردیف دوم و خانم ها کمی جلوتر از کوله ها نشسته اند. به سمت کرج حرکت می کنیم و طبق معمول ابتدای جاده چالوس برای خرید کوتاهی و 15 دقیقه ای در میانه راه توقف می کنیم.
قسمت سوم: وارنگرود 8:40 . از آخر بهار به اولش رسیدیم.
از ماشین پیاده می شویم و خود را آماده حرکت می کنیم. از همین ابتدای مسیر آنتی در کار نیست و ارتباط ما با همه جا قطع می شود، همراه اول نگهدارمان. به آغوش طبیعت می رویم. ساعت 9 حرکت می کنیم، پاکوب کاملا مشخص است. ابتدا با سرعتی بالا و با اخطارهای مکرر سرپرست سرعت کم می شود. آقای غلامی سرقدم اول. از بهار صدای آب و سبزی اندکی می بینیم و به سمت شیر کمر حرکت می کنیم. ابتدای دره می توان نشانی را از چند درخت پرسید و راه چشمه را یافت. ساعت 10:15 دقیقه توقفی برای صبحانه داریم که با برداشتن آب و گرفتن عکس در ساعت 11:10 دقیقه پایان می یابد. ساعت 12 به چشمه دوم که سنگچینی شده می رسیم، چادر چوپان برپاست تاسگ های گله از چرت بهاره نپریده اند، آب برمی داریم و دوباره در پاکوب جا پای دیگران می گذاریم. چند باری در طول مسیر ناچاریم از رودخانه عبور کنیم. ساعت حدود 13:30 دقیقه ای است که بالاخره بهار موعود وارنگرود را میبینیم، گلها چنان جلوه گری می کنند که توان رفتن را از ما می گیرند و ما را به گرفتن عکس یادگاری فرا می خوانند. نزدیکی های کلبه محیط بانی هستیم و ساعت 13:40 دقیقه به دشتی هموار می رسیم که محل نهار است. دشت پوشیده از گل و گیاه است، بهار فریاد می زند و برف های آب شده هر جا که بتوانند به دنبال راه می گردند. در کنار کلبه، یک دستشویی نیمه صحرایی با 3 دیوار و منظره ای بی نظیر… نهار می خوریم و نماز می خوانیم، ساعت 15 حرکت می کنیم.
قسمت چهارم: وقتی شاهزاده با گردن کج خودنمایی می کند.
هنوز میزبان را ندیده ایم، شاهزاده مغرور در قصر خود نشسته ساعت 16 به گردنه سوتک می رسیم. مقابلمان قله های زیبای سوتک بزرگ، کمان کوه، سه چال و سکه نوخودنمایی می کنند. در طول مسیر کم و بیش شیب هایی را پشت سر می گذاریم. ساعت 16:40 به مدت 10 دقیقه بین گردنه سوتک و کمانکوه کنار چشمه توقف می کنیم و همنوردان به فکر آتش شب هستند و به دنبال جمع آوری گیاهان خشک و سوخت جامد طبیعی (پهن). آقایان زحمت می کشند و هر کدام به حد توان سوخت جامد برای شب جمع می کنند و با کیسه به دوش می کشند. قسمت هایی از پاکوب از میان برف ها می گذرد و همچنان تراورس. ساعت 17:20 (گردنه کمانکوه) شاهزاده سر خود را از میان پنجره کج می کند و خودی نشان می دهد و ما را برای نهار فردا دعوت می کند. پشت به شاهزاده می کنیم و با او از روی گردنه کمانکوه یا به قول خانم نجفی گردنه سلام عکس یادگاری می گیریم. کم کم هوا ابری می شود، در طول مسیر با اینکه هواشناسی هوا را آفتابی اعلام کرده، گاه گاهی ابری سایه اش را روی سرمان می اندازد ولی این آخری ها قصد کرده زهر چشمی نشان دهد، ابرهای سیاه دیده می شوند. صدای صاعقه از دور می آید و نم نم باران و گاهی تگرگ و چیزهایی شبیه برف…. تا محل کمپ هر از گاهی این جریان تکرار می شود. ساعت 19 بالاخره به کمپ می رسیم، محل کمپ دشت کمانکوه است (3740متر). در کنار برکه ای که حاصل آب شدن برف ها ست، چادر ها را بر پا می کنیم. دور تا دور محل کمپ را تپه هایی احاطه کرده اند، که هنوز برفی اند. کنارمان آبی ناشی از ذوب شدن برف ها جریان دارد، هوا سرد است و باد می وزد و باران قطره قطره می بارد. به چادر پناه می بریم، کمی از استراحتمان گذشته که صدای آوردن چای را می شنویم و از آن استقبال می کنیم. سرپرست همه را تشویق می کند تا هوا تاریک نشده از چادرها بیرون بیایند و از منظره استفاده کنند. قبل از ما 2-3 چادر برپا شده اند، گروه ما در 4 چادر مستقر می شوند و صبح چادرهای دیگری هم به مشتاقان آزادکوه افزوده شده است. این محل بین اکثر گروه هایی که از مسیر وارنگرود اقدام به صعود می کنند مشترک است. هنگامه نماز از چادر بیرون می آییم و با آتش گرم روبرو می شویم. به نوبت همنوردان نماز می خوانند و اندکی دور آتش می نشینند. سرپرست که ژله های معروفش را ارتقا داده، این بار ژله دو رنگ با تزیینات فراوان سرو می کند. البته نقش دستیار کوشا و وفادار سرپرست همه جا پر رنگ است!!!! دوستان یکی یکی از دور آتش پراکنده می شوند و جایزه ی صبوری تعداد اندک باقی مانده سوپ داغ، نودلیت و عدسی است. بالاخره به چادر باز می گردیم، هر چند دل کندن از گرمای آتش سخت است و حدسمان هم درست از آب در می آید، شاید بتوان گفت 2 ساعتی از فرط خستگی به خواب می رویم و از شدت سرما بیدار می شویم، قبل ساعت بیدار باش.
قسمت پنجم: روز از نو …. آتش…. حرکت…. مهمانی….
خیلی قبل از بیدارباش سرما بیدارباش زده، صدای پچ پچ از چادر روبرو می آید، برای فرار از سرما باز هم به آتش پناه می بریم. دوباره زیراندازی حکم سجاده می یابد و دوستان به نوبت نماز می گزارند. صبحانه مختصری می خوریم و چادرها را جمع می کنیم. بعضی از همنوردان تا لحظات پایانی دل از کیسه خواب بر نمی کنند. ساعت 6:20 از محل کمپ با کوله بار سنگینمان راهی پاکوب می شویم و دشت کمانکوه را پشت سر می گذاریم.
قسمت ششم: نهار مهمان شاهزاده ایم؟
کمی که راه می رویم، گرم می شویم و کم کم لباس سبک می کنیم. در بخشی از مسیر پاکوب مشخصی وجود ندارد و بعد از کمی جستجو سرپرست مسیری را انتخاب می کند و به حرکت ادامه می دهیم. سرقدم همچنان آقای غلامی است. ساعت 7:10 بعد از گذشتن از یک شیب تند ده دقیقه ای استراحت می کنیم و وعده خلاصی از بارهای سنگین در پای قله به ما داده می شود. زمزمه ها برای آمدن یا نیامدن به قله شروع می شود، سرپرست در این بخش از سفر تاکید می کند که اصراری نیست هر کس به مهمانی شاهزاده نمی آید مختار است، که پایین کنار کوله ها بنشیند. در طول مسیر خط الراس کلون بستک – سرکچال، خلنو، پالون گردن و نرگسها را می بینیم. در میانه مسیر، قله دماوند نیز در زیر هوای غبار آلود به سختی دیده می شد. در سمت غرب نیز قلل سوتک و سرخاب و دونا مشخص بودند و پشت سر نیز خط الراس کمانکوه- یخچال- سرماهو تا گردنه گون پشته که یکی از گذرگاههای مسیر تهران-شمال قدیم بوده، دیده می شود. ساعت 9:15 دقیقه بالاخره به گردنه 3800متری چورن در شرق قله می رسیم. آمدن یا نیامدن مسئله این است…. همنوردان یکدیگر را به آمدن تشویق می کنند و موفق می شوند همه را راضی کنند و پس از یک پذیرایی (سیبهای تک پرسی و حلقه های آناناس) همه راهی قله می شوند.
قسمت هفتم: رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
بالاخره گروه ساعت 9:40 آهنگ رفتن می کند. این بار سرپرست خود مسئولیت سرقدمی را بر عهده می گیرد و با توجه به توان گروه به آرامی شیب های بسیار تند و سنگلاخی را سپری می کند. حدودا هر یک ساعت 5 دقیقه ای استراحت و تجدید قوا می کنیم(ساعت 10:35 و 11:35). گروه های متعددی را در حال رفت و برگشت می بینیم. آزاد کوه بهترین روزهای خود را برای صعود سپری می کند و شاهزاده مهمان فراوان دارد. ساعت 12:15 دقیقه آهسته و پیوسته به دیدار شاهزاده آزاد ورها بدون هیچ تکیه گاهی و محبوس در بندی به ارتفاع 4390متر می رسیم. چه زندان زیبایی محبوس میان آسمان و ابرها…. روی قله با میزبان عکس می اندازیم و چیزکی می خوریم. از این بالا می توان قلل خلنو، پالون گردن، نرگسها و دیو سپید پای در بند دماوند را دید. ساعت 12:40 دقیقه مهمانی تمام می شود، نخود نخود هر که رود خانه خود. و خوشی ها چه زود پایان می یابند، اگر سرازیری ها را خوشی های زندگی بدانی!!! راهی را که با هزار زحمت رفته ای را به سرعت پایین می آیی. ساعت 13:30 پایین قله ایم، کنار کوله هایمان. هوا باز هم متغیر است، گاهی آفتابی، گاهی ابری. چند نفری زودتر پایین آمده اند و چند نفری بعد از دیدار از بقایای تاریخی به جای مانده بر قله می آیند. ابرهای سیاه هم آمده اند. تصمیم بر این است که برای کوتاهی مسیر از دره کلاک بازگردیم. پاکوب مشخص است، تا آماده حرکت می شویم ساعت 13:50 است. در ابتدای مسیر از تنها چشمه موجود می گذریم به امید یافتن چشمه ای دیگر و توقف برای نهار و نماز، که بعد متوجه می شویم چشمه دیگری در کار نیست. شیب مسیر برگشت در بعضی قسمت ها کمی آزار دهنده است. ساعت 14:30 تا 15 را سرپرست ساعت نهار اعلام می کند. همنوردان مشغول می شوند- به دلیل مناسب نبودن فضا (شیب) برای نماز توقف دیگری خواهیم داشت- ابرهای سیاه بیکار ننشسته اند و به ما نزدیک تر شده اند و صاعقه هایی هم تقدیم می کنند. باران شروع می شود، ما به امید آنکه این ابر قصد ماندن ندارد، تحمل می کنیم و بعد که میبینیم ایشان قصد رفتن ندارد، ما می رویم. راس ساعت 15 حتی چند دقیقه ای زودتر حرکت می کنیم و چه چیز می تواند این قوم خسته و گرسنه را راس ساعت از جای بلند کند، بجز باران این رحمت الهی؟ از این بخش سفر به بعد دعاهای سرپرست یکی یکی مستجاب می شود از باران هنگام نهار تا یافتن دشتی صاف و خرم با آبی روان در میانش برای نماز. چند دقیقه ای قبل از استجابت دعا، 5 دقیقه استراحت می کنیم تا زانوانمان دمی بیاسایند. دره کلاک البته ما را مسحور زیبایی خود کرده است و برف های آب شده و نشده مناظر زیبایی خلق کرده اند. پاکوب در بخش هایی از مسیر بسیار باریک است و گاهی ناچار به دنبال کردن پاکوب در آنسوی آب هستیم. ساعت 16:15 دقیقه بالاخره دشت مذکور با آب فراوان رخ نشان می دهد، ابتدا به قصد نماز توقف می کنیم و به ناگهان توقفمان طولانی تر می شود و برخی از دوستان از فرصت استفاده می کنند و نیمرویی داغ طبخ و نوش جان می کنند. در دره کلاک گلپرهای بسیاری می بینیم و آقای کشاورز در مورد مصارف آن توضیحاتی می دهند و کوهنوردانی که نسل گل پرها را برچیده اند!!! چادرهایی هم در دشت برپاست که احتمالا صاحبان آن برای شب مانی و صعود از مسیر کلاک این جا را انتخاب کرده اند. ساعت 17 با انرژی های بازیافته راه می افتیم. تقریبا در تمام مسیر بازگشت سرقدم آخر این برنامه یعنی خانم نجفی جلو می روند و ما تبعیت می کنیم، که جای بسی تشکر دارد بابت مسیر زیبایی که پیمودند. منظره دوباره بهاری که هیچ، بهشتی شده است. نهر های آب روانند و درختان میوه سایه افکنده اند و ابرها نیز و ما را در این پایان سفر دست خالی رها نمی کنند و رحمت الهی البته این بار از نوع شاعرانه اش…. واقعا مناظر مسحور کننده است، سرقدم مچکریم.
قسمت آخر و پر ماجرای سفر، روز 30 خرداد، ساعت 17:45 ، روستای کلاک بالا
سرانجام به روستا می رسیم. در روستا چند تلفن عمومی می بینیم و چند نیمکت اما از اهالی روستا خبری نیست. روستای بسیار زیبایی است، زیبایی های این سفر هم چنان ادامه دارد!!! چون از وسیله نقیله گروه هم خبری نیست. از سرویس بهداشتی به ظاهر نیمه کاره اما بسیار کامل (دارای شیلنگ) روستا استفاده می کنیم. در کوچه های روستا عکس می اندازیم، بلکه خبری از راننده شود، اما بی فایده است. نه راننده هست نه آنتن. بعد از انتظاری تقریبا طولانی، از جاده آسفالت روستا به سمت کلاک پایین سرازیر می شویم، نمای پشت سرمان شاهزاده است که گردن کج کرده و خداحافظی می کند. گروه های دیگر که از این مسیر صعود کرده اند، راهی منزل می شوند و بوق و چراغ زنان و خدا قوت گویان سواره از کنار ما پیاده ها عبور می کنند.
همچنان خبری از ماشین ما نیست. سرپرست از سه جوان مرد (پژو 206 با مرام) مدد می گیرد و به آنها می سپارد که اگر خودرو ما را دیدند، اعلام چشم انتظاری کنند و آنها هم می روند. ما هم با شاهزاده که بدرقه مان می کند عکس می گیریم و آرام به حرکت ادامه می دهیم. تا اینکه 206 سفید بازمی گردد، تقریبا تمام گروه متعجب می شوند و جوان مردی زنده است…. خبری از وسیله نقلیه گروه نیست که نیست، این را می گویند و پیشنهاد می دهند سرپرست را به آنتن برسانند تا با راننده تماس بگیرد. بقیه گروه همچنان پیاده در جاده آسفالت حرکت می کنند تا ساعت 18:50 به روستای کلاک پایین می رسیم و می فهمیم که ماشین بالاخره واقعا خراب شده (پس از سکته های ناقصی که در سفرهای قبل شاهد آن بوده ایم). آقای کشاورز پیکان وانتی در بست می کند و به سمت پل زنگوله حرکت می کنیم. در میانه راه به وسیله نقلیه می رسیم که راننده و سرپرست بالای سر آن ایستاده اند و انبوهی مشغول امداد رسانی به این بیمار اورژانسی اند. چند دقیقه ای منتظر راننده می شویم و بعد حرکت می کنیم، البته قبل از آن سورپرایز سرپرست یعنی هندوانه را تحویل می گیریم. عقب وانت که می نشینیم ته خوراکی های باقی مانده در کوله ها را در می آوریم. ساعت 20:25 به پل زنگوله می رسیم. نزدیکی های غروب است، هندوانه را می خوریم تا وقت نماز شود. نماز می خوانیم و گشایشی رخ می دهد. یک ون با خانواده و مقداری وسیله به قدر 5 نفر جا باز می کند و باز هم جوانمردانه به ما در راه ماندگان مدد می رساند. آقایان رنجبر، نادری و شرفی عقب می نشینند و خانم ها جلوتر. جاده چالوس شلوغ است و نزدیک کرج ترافیک سنگین تر هم می شود، نیم ساعتی که می گذرد اطلاع می یابیم 4 نفر دیگر هم راهی شده اند. نزدیکی های کرج کودکان راننده بیدار می شوند و با تعجب مهمانان ناخوانده را تماشا می کنند. مادرشان توضیح می دهد که آنها کوهنوردند و بعد رو به ما می کند و می گوید: برنامه “گلگشت” بوده!!!!!!! با خانم نجفی به “گلگشت” می خندیم و می گوییم نه از قله آمده ایم. ایشان هم اشاره می کند که خانواده اهل سفرند و کودکان با تمام بچگی حسابی راه می روند. سرانجام ساعت 23:30 به آزادی می رسیم و این سفر با تمام فراز و نشیب هایش به پایان می رسد.
منابع:سایتهای کوه های ایران، کویرها و بیابان های ایران، گروه کوهنوردی شهید ورکش، نمای ایران، ویکی پاکوب و سپنج کوه .
کتاب: فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، کوه ها و غارهای ایران، گیتا شناسی ایران
مختصری از برنامه و زمان بندی تقریبی:
روز اول :
_ساعت 6صبح حرکت از تهران به سمت وارنگرود
_ساعت 9 حرکت از روستای وارنگرودبه سمت دره شیر کمر و کلبه شکار بانی , زمان لازم در حدود 4 ساعت
– اقامه نماز و صرف نهار و حرکت به سمت دشت کمانکوه , زمان تقریبی در حدود 4 ساعت
_ برپایی چادر وشب مانی
روز دوم :
_ بیدار باش ساعت 4 وحرکت به سمت قله ساعت 5 صبح , زمان مورد نیاز برای صعود در حدود 4 ساعت وزمان برای فرود در حدود 2:30
_ ساعت 12:30 برگشت به سمت وارنگرود , زمان فرود با احتساب زمان برای نهار و نماز در حدود 5:30
_ساعت 18 حرکت به سمت تهران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.