جنگل پیمایی اویل به نجارده
به نام خدا
نام برنامه: جنگل پیمایی اویل به نجارده
زمان اجرای برنامه: 24 تا 26 اردیبهشت 1394
نام گروه: گروه کوهنوردی شهید ورکش
سرپرست برنامه: خانم فاطمه عفتی
جانشین: آقای حسین نصراللهی
همنوردان:
خانم ها: فاطمه جاوید، راضیه خجسته پور، الهام عباس زاده
آقایان: سید محمد حسین آقایی پور، مجید قاری حیدری
زوج گروه: مرضیه فراهانی و مصطفی حسینی مهر
نوع برنامه: طبیعت گردی سنگین
شروع برنامه: روستای اویل. از توابع کجور. شهرستان نوشهر. استان مازندران
دسترسی: جاده چالوس بعد از مرزن آباد از دوآب به سمت كجور، بعد از روستای پول و نرسیده به كجور به سمت روستاي اويل تغيير مسير ميدهيم.
پایان برنامه: انتهای جاده اختصاصی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران.
مخابرات:
روز اول در تمام مسیر (به جز انتها) آنتن داشتیم. روز دوم تقریبا آنتن نداشتیم. روز سوم از 7 صبح به بعد آنتن داشتیم.
منابع تامین آب آشامیدنی:
یکی از سختی های این مسیر نبود آب در میانه راه بود. روز اول و دوم فقط در محل شب مانی چشمه داشتیم. چشمه کنار امامزاده در شب اول و چشمه جاده منابع طبیعی در شب دوم.
آب و هوا هنگام اجرای برنامه:
روز اول نیمه ابری. روز دوم آفتابی و بارانی. روز سوم آفتابی.
پوشش گیاهی :
به نقل از سایت جنگل آموزشی پژوهشی خیرود “تا کنون بالغ بر 80 گونه درختی عمدتاً پهن برگ و چهار گونه سوزنی برگ و 50 گونه درختچهای شناسایی شده اند که از این نظر نیز میتوان این ناحیه را در زمره ذخایر ژنتیکی جهان قلمداد کرد.” (1) علاوه بر تنوع بسیار زیاد درختان (درخت آلو جنگلی) ، گونه های مختلف پونه، نعنا، چای کوهی (روز اول به صورت پراکنده و اندک)، گزنه و گلهای وحشی رنگارنگ مشاهده شد..
اطلاعاتی درباره منطقه:
جنگل های شمال ایران
یا منطقه رویشی خزری، یکی از زیر حوزههای شاخص حوزه پونکتیک از ناحیه بزرگ اروپا سیبری است. این جنگلها در سواحل جلگه ای تا ارتفاع ۲٧۰۰ متر در شیب شمالی رشته كوه البرز است. جنگلهای هیرکانی در حاشیه دریای خزر از مرز جمهوری آذربایجان در آستارا به سمت شمال شرق ایران تا گلیداغ و پارك ملی گلستان در استان گرگان كشیده میشود. این پهنه رویشی یکی از اکوسیستمهای متنوع و جالب از اقالیم حیاتی معتدله نیمکره شمالی می باشد. شرایط طبیعی و جغرافیایی این منطقه از جمله برخورداری از بارشهای فراوان و منظم، حرارت مناسب، نزدیکی به دریا، وجود کوهها، دامنههای کم شیب و پرشیب متعدد و اختلاف ارتفاع شدید در فواصل کوتاه، منجر به توسعه و آشیان گزینی اکولوژیک بسیاری از عناصر گیاهی در آن شده است که اجتماعات گیاهی مختلفی را تشکیل میدهند. این ناحیه دارای طول تقریبی ۸۰۰ كیلومتر و عرض ۱۱۰كیلومتر است .دارای مساحت كلی حدود ۰۰۰،٨۴۰،۱ هكتار میباشد كه حدود ۱٥% از كل جنگل های كشور و حدود 1.1% از کل مساحت کشور را تشكیل میدهد. تنها بخش کوچکی از ویژگیهای زیستی رویشگاهها، جوامع گیاهی و در نتیجه ترکیب فلوریستیکی این جوامع مطالعه شده و هنوز هم حضور تعدادی از گونهها در اجتماعات جنگلی و محدودۀ انتشار جغرافیایی آنها نا شناخته مانده است.
مشخصه اصلی این جنگلها رطوبت فراوان و وجود عناصر با ارزش باقیمانده از یخبندانهای دوران چهارم می باشد. به همین دلیل به عنوان کهنترین جنگلهای جهان بشمار میروند. تا کنون بالغ بر 80 گونه درختی عمدتاً پهن برگ و چهار گونه سوزنی برگ و 50 گونه درختچهای شناسایی شدهاند که از این نظر نیز میتوان این ناحیه را در زمره ذخایر ژنتیکی جهان قلمداد کرد. از لحاظ تقسیم بندی جهانی این جنگلها جزء جنگلهای پهن برگ خزان کننده با اقلیم نیمه مدیترانهای مرطوب هستند. میانگین بارندگی سالیانه از 600 میلیمتر (گرگان) تا 2000 میلیمتر در غرب جنگلها (بندر انزلی) در نوسان است. بر اساس روش آمبرژه نیمرخ شمالی البرز از جلگه به سمت ارتفاعات بالا دارای اقالیم مرطوب معتدل، مرطوب سرد (بالاتر از 2000 متر) و اقلیم ارتفاعات فوقانی (بالاتر از 2500 متر) میباشند. جنگلهای خزری از نظر سیمای ظاهری شباهت زیادی به جنگلهای پهن برگ اروپای مركزی، شمال تركیه و قفقاز دارد. تنوع گونههای درختی و جوامع جنگلی شمال ایران به مراتب غنیتر از جنگلهای اروپای مركزی است و از این نظر بیشتر به جنگلهای شمال تركیه و قفقاز نزدیك است.(2)
کجور (Kojur)
ده، مرکز دهستان توابع کجور، بخش کجور، شهرستان نوشهر، استان مازندران. نوشهر 236 درجه، 5/35 کیلومتر. ارتفاع 1490متر. معتدل مایل به سرد، نیمه مرطوب. کنار رودخانه کجور. سر راه مرزن آباد به کوپ و المده.(3)
اویل (Avil)
ده، بخش کجور، شهرستان نوشهر، استان مازندران. نوشهر 153 درجه، 28 کیلومتر. ارتفاع 2100متر. سرد، نیمه مرطوب. دامنه جنوبی کوه قلعه گردن. کوهستان البرز. 6 کیلومتر خاور شمالی روستای پول.(4)
نجارده
ده، دهستان خیرودکنار، شهرستان نوشهر، استان مازندران. 7 کیلومتری شرق نوشهر. ارتفاع از سطح دریا35 متر. (5)
جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود
به مساحت 10000 هكتار در حدود هفت كیلومتری شرق نوشهر قرار گرفته است. پایین ترین قسمت آن كه مرز شمالی آن را نیز تشكیل می دهد با ارتفاع حدود 10 متر بالاتر از سطح دریای آزاد در مجاورت روستای نجارده شروع شده و تا ارتفاع حدود 2200 متر در ییلاق بالا می رود. این جنگل طی قرارداد شماره 13581 مورخ 15/11/1345 برای انجام كارهای آموزشی و پژوهشی در زمینه علوم و فنون جنگل و اجرای طرح های جنگلداری نمونه و بهره برداری اصولی و غیره به دانشكده منابع طبیعی دانشگاه تهران (دانشكده جنگلداری آن زمان) واگذار گردید. طی موافقتنامه منعقده بین سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری كشور و دانشكده منابع طبیعی دانشگاه تهران به استناد ماده 37 قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها به عنوان :
الف : جنگل آموزشی و پژوهشی و تحقیقاتی در كلیه رشته های جنگل
ب : جنگل تعلیماتی برای دانشجویان
ج : جنگل الگو جهت ارائه راهكارهای فنی و اجرایی در سطح كشور
از سال 1345 تا 1375 به مدت 30 سال به دانشكده منابع طبیعی واگذار و در سال 1375 نیز به مدت 30 سال قرارداد مذكور تمدید گردید. (6)
زمانبندی |
|
پنج شنبه 24/2/1394 |
|
حرکت |
6:10 |
کرج |
6:45 |
بستنی دهاتی. کیلومتر45 |
9:40 |
توقف. |
11:10 |
پول |
13:00 |
اویل |
13:25 |
حرکت |
14:30 |
استراحت |
15:5-15:00 |
ناهار |
17- 16:25 |
استراحت |
18:00 |
روی یال |
19:10 |
جاده |
20:30 |
امامزاده. شب مانی |
21:00 |
جمعه 25/2/1394 |
|
حرکت |
8:15 |
استراحت |
9:10-9:5 |
استراحت |
10:45- 10:30 |
استراحت |
12:00- 11:50 |
ناهار |
14:30- 12:40 |
جاده منابع طبیعی |
15:20 |
استراحت |
16:5-16 |
چشمه |
16:55 |
شنبه 26/2/1394 |
|
حرکت |
6 |
استراحت |
7:30 |
جاده فرعی |
8:45 |
صبحانه |
9:30-8:50 |
انتهای جاده منابع طبیعی |
11:50 |
حرکت |
12:45 |
پل خواب. توقف |
18:55-18:40 |
کرج |
20 |
میدان آزادی |
21 |
مشروح گزارش:
جنگل، جنگل سخاوتمند با سکوت خاصش که همراه با صداهای تفکر برانگیزِ باز هم ما رو دعوت می کنه، سه روز در جنگل بودن و دیدن بسیاری از نباتات و جانداران و اندکی آدمیان مهربان روزی ما بود در این سفر.
محل قرار، زیر اولین پل عابر پیاده تو جاده مخصوص، محل همیشگی شروع برنامه های جاده چالوسی، ساعت 6 صبح.
همه جمع میشن و یه چند دقیقه ای بعد هم ماشین محترم گروه تشریف میارن، و یکی از همنوردان رو که ظاهرا قراره به برنامه اضافه بشن همراه خودشون میارن…
با سلام و صلوات سوار میشیم و با 10 دقیقه تاخیر حرکت می کنیم، تا کرج همه چیز بر وفق مراده. در کمال آرامش و خونسردی نون بربریای معروف اول جاده هم تهیه میشن، اما کمی بعد حجم ماشنیا اونقدر زیاده که نون تو گلوی آدم گیر میکنه☺ اولین روز از تعطیلات سه روزه، خوب معلومه همه میرن شمال!!! تو ترافیک از روابط عمومی خوب دوستان یه سرباز بامعرفت راهنماییمون می کنه که کمی ترافیکو دور بزنیم و وارد شهر کرج بشیم و ازاونجا دوباره بریم جاده چالوس… با تمام تدابیر ترافیک سنگین، سنگینه … از میدون امیرکبیر به بعد کم کم ترافیک روون میشه، ساعت 9 سد کرج رو رد می کنیم و مبهوت آب میشیم که در کمال تعجب حجم آب پشت سد بسیار بالاست. همنورد محترمی که هنوز حضورشون در برنامه در سایه ای از ابهامه، به دلیل حضور در اولین برنامه در دور جدید زندگیشون به طور کاملا داوطلبانه بستنی میدن و این چنین میشه که اولین شیرینی داوطلبانه از ایشون در بستنی دهاتی راس ساعت 9:40 گرفته میشه (محض اطلاع دوستان که تو برنامه دیگه ای درخواست نکنن!!!)
ترافیکی در کار نیست جلوی ما البته، غافل از اینکه صفی از ماشینها پشت سر ماست و پلیس محترم دستور توقف میدن، کمربندها رو می بندیم غافل از اینکه مشکل چیز دیگه اییه. پل زنگوله رو بدون توقف رد می کنیم.
بعد از عبور از پیچ و خم های جاده چالوس و معرفی مناطق گردشگری من جمله دره کمجل، توقف کوتاهی برای صرف چایِ صبحانه داریم. 11:10 دقیقه توقف کوتاهی برای رفع خستگی و صرف چای به میزبانی جانشین محترم.
ساعت 12:10 ، حدود 7 کیلومتری که از مرزن آباد میگذریم سمت راست به سمت دوآب می پیچیم و ساعت 13 به روستای پول می رسیم، “پول” و بعد “کوهپرعلیا” رو رد می کنیم و به دوراهی کشکک (Koshkak) و” اویل” می رسیم (در همین حوالی جانشین به وجود دکل های مخابراتی اشاره می کنن و اینکه احتمالا مشکل آنتن نداریم که همین طور هم هست روز اول بجز انتهای مسیر هنوز ارتباط ما با دنیا قطع نشده بود)، راه سمت چپ ما رو به اویل می بره و بالاخره 13:25 “اویل”.
در کنار مسجد (امام حسن مجتبی (ع)) کوله ها بیرون میان و آماده میشیم برای نماز و حرکت. جستجوهای اولیه برای یافتن سرویس بهداشتی مسجد موفقیت آمیز نیست و مطابق معمول به اولین آدم مهربونی که می رسیم، کمکمون می کنه. خانمی که مشغول پختن نونه و اصرار میکنه باید از نوناشون برداریم، به رسم ادب همنوردا هر کدوم یه تکه نون برمیدارن و تا منتظریم با ایشون صحبت می کنیم و میگن که تو روستا زندگی نمی کنن و بخاطر مدرسه بچه ها تو سال تحصیلی میرن “خیررود” و بخاطر قبور عزیزانشون هر هفته سر میزنن، اما بعد تعطیلی مدرسه ها برمیگردن “اویل”(خدا رفتگانشون رو بیامرزه). اینم بخش گزارش مردمی!!!!
نماز رو که می خونیم دیگه جدی جدی باید کوله ها رو برداریم و با تمدن خداحافظی کنیم، قبلش دو تا کار انجام میدیم، اول جانشین که با خودشون ترازو آوردن کوله کِشی می کنن (کشیدن به معنی وزن کردن) و دومین شیرینی سفر که یه ملونِ از خانم عباس زاده به یُمن اولین جنگل نوردی سنگینشون پذیرفته میشه☺عکس دست جمعی ابتدای مسیر رو می گیریم و راننده میره که ماشین گروه رو زودتر از ما به مقصد برسونه.
ساعت 14:30 حرکت می کنیم، مطابق معمول جناب نصراللهی به عنوان راهنما سر قدمن و جناب حیدری مقتدرانه عقبدار. هوا نیمه ابریه و حرکت تو این ساعت آزار دهنده نیست. از جاده کنار مسجد که شیب متوسطی داره بالا میریم و هنوز به پیچ جاده نرسیدیم که پیرمرد روستایی مهربانانه می پرسه کجا میریم و بعد هم راهنمایی می کنن. از جاده خارج میشیم و ارتفاع می گیریم، چیزی حدود 400 متر باید بالا بریم و بعد هزار متر پایین بیایم. طبیعت هنوز زیباییهاش رو نشون نداده، زمین تقریبا اندک چمن زرد کوتاهی داره که شبیه طبیعت آشنای شمال نیست و البته گل های بابونه، چای کوهی (خیلی کم)، پونه و نعنای کوهی هم به صورت پراکنده دیده میشن، که چیده میشن و این چیدن ادامه داره….
نیم ساعتی که از حرکتمون می گذره یه استراحت 5 دقیقه ای می کنیم تا بدنمون به کوله های سنگین عادت کنه. بالای تپه هستیم، جایی شبیه آخر دنیا و از بالا جنگل رو رصد می کنیم و روستاهای زیر پا رو. دوباره تو پاکوب حرکت می کنیم و باز هم با شیب تقریبا ملایمی بالا میریم.
ساعت 16:25 تا 17، بر روی یکی از بلندی هایی که صعود کردیم، توقف می کنیم و ناهار می خوریم. به جنگل نزدیک تر شدیم. راهنما همچنان مسیر رو تشریح می کنن. پشت تپه سمت چپمون روستای “کهنه ده” و روبرومون خونه های روستای “کلیک” پیدان. مسیر پاکوب رو ادامه میدیم و تقریبا تراورس می کنیم و بعد از اون کمی ارتفاع کم می کنیم و در مقابلمون دشتی زیبا می بینیم با چارپایان رنگارنگ و کلبه هایی که با پلاستیک و چوب برای دامداران ساخته شده، وارد دشت که میشیم سمت چپمون منظره کوهها صخره ای عظیم پوشیده از درخت خودنمایی می کنن. کنار کلبه ها ماست های کیسه شده، همنوردان رو به یاد خرید میندازه و جناب آقایی وارد مذاکره میشن، درخواست ظرف از همنوردا می کنن و البته نتیجه مذاکره خرید نیست، از آقای آقایی اصرار از اونا انکار و در نهایت ماست رو مهمون دامدارای مهربون منطقه میشیم.
از سمت چپ دامداری وارد جنگل انبوه می شیم که در فصل بهار ما رو با انبوه برگ های زرد روی زمینش غافلگیر می کنه، در ابتدا پاکوب مشخصه ، سعی می کنیم از روی یال حرکت کنیم و یه جاهایی هم پاکوب زیر برگ ها مدفون شده. ساعت 18 و 19:10 استراحت های مختصری داریم. در اولین استراحت آقای نصراللهی تذکر میدن که “چراغ پیشونی” ها رو آماده نگه دارین، جنگل متراکمه و نور مهتاب هم چندان نیست که ما رو از چراغ بی نیاز کنه. تا جایی که ممکنه روی یال حرکت می کنیم و در برخی قسمتها چون میدونیم باید 1000 متر ارتفاع کم کنیم، به قول راهنما به شیوه “تارزانی” فقط پایین میایم☺ در چنین مسیرهایی البته باید مراقب چوب ها و تنه های زیر برگ ها هم بود که گاهی در پای طبیعت گردان و کوهنوردان میپیچه و کله پاشون میکنه!!!
هوا کاملا تاریک میشه و ساعت 20:30 به جاده می رسیم و حرکت همچنان ادامه داره. به دنبال امامزاده ایم تا شب رو در کنار امامزاده و چشمه اش با خیال آسوده به صبح برسونیم. در جاده تاریک اما نه سوت و کور حرکت می کنیم، چند خودرو از کنارمون می گذرن و خبر از نزدیکی امامزاده می دن. همچنان در تاریکی جاده جنگلی رو زیر پا میذاریم و بالاخره سمت چپمون تابلوی امامزاده نمایان میشه “نِره آقا”. چند متری که پایین میریم حصارهای امامزاده مشخص میشن و بعد زائر سرا که دو ساختمون با معماری خونه های شمالین (بالاتر از سطح زمین) و چند متر پایین تر ساختمون امامزاده، چشمه و سرویس بهداشتی.
اتاق های زائر سرا رو چند خونواده گرفتن و البته آتیش هم روشنه، ساختمون امامزاده برای محل شب مانی انتخاب میشه. خبری از برق نیست، با اینکه امامزاده لوسترم داره!!! 5 قبر متبرک امامزاده “سارا خاتون، بی بی خاتون، سید حسین، سید مرتضی و سید محمد” در میان هستن و ما هم اطرافشون پراکنده میشیم. این امامزادگان خیلی سخاوتمندن چون علاوه بر زائر سرا، کلی ظرف و ظروف هم دارن که برای استفاده ست، من جمله یه کتری بزرگ و قوریش که جناب حیدری طبق معمول محبت می کنن و چای رو آماده می کنن. بعد از نماز و شام، کمی که از حضورمون میگذره معلوم میشه کسای دیگه ای هم هستن، تعداد اندکی عنکبوت که به یُمن تاریکی ما چیز زیادی ندیدیم و راحت خوابیدیم، بعضیا هم که دیدن و طاقت نیاوردن چادر زدن و شب رو تو چادر زیر 2 سقف خوابیدن.
“مسیر پیمایش شده در روز اول 13 کیلومتر”
صبح قراره ساعت 8 صبحونه خورده حرکت کنیم، از حدود 5 کمی زودتر و دیرتر صدای بیدارباش موبایل ها میاد و نماز. بعد از نماز کوله ها ، وسایل ناهار و البته صبحونه رو آماده می کنیم. مطابق معمول عکس یادگاری با امامزاده و خداحافظی.
از کنار چشمه دوباره وارد جنگل میشیم، درختان شکوفه کرده و خزه زده، با شکلا و فرمای مختلف هر کدوم چیزی رو به خاطر بینندگان میارن. صدای پرندگان علی الخصوص جناب دارکوب غوغا می کنه. کمی که از حرکتمون تو پاکوب میگذره، آقای آقایی که تخصص در یافتن درختان خوراکی دارن، آلو جنگلیای نارس رو پیدا می کنن و گله می کنن چرا زود اومدیم!!! جلوتر که میریم برای زمین اتفاق جالبی میفته … با دیدن زمین گمانه زنی ها شروع میشه و نتیجه نهایی: مسیر پاکوب توسط صاحبان اصلیش با شیب بسیار بسیار کمی پلکانی شده!!!! احتمالا زمانیکه زمین گِلی بوده، یه گله بزرگ گاو این مسیرو رفتن و پله های به این منظمی با جای پاشون ساخته شده☺ (به عکس دقت کنین↓)
صدای بارون بدون اینکه قطره ای ازون نصیبمون بشه از جذابیتهای این بخش برنامه بود، بارون به برگ ها می خوره و دیگه خودتون تصور کنین اون صدای زیبا رو!!! و بعد هم مه بسیار زیبا کم کم وارد جنگل میشه. ساعت 9:5 استراحت کوتاهی داریم در محوطه ای تقریبا باز و باز حرکت. امروز آبهای فصلی هم در مسیرمون زیادن البته حجم چندانی ندارن اما وجودشون و صداشون زیبایی راه رو صد چندان می کنه.
و آفتاب دوباره از بین درختا سلام می کنه و بر ما و پونه ها و نعناهای بسیار مسیر می تابه، البته نرم نرمک. درختای قشنگ و متنوع جنگل که گاهی با افتادنشون سکویی درست کردن برای نشستن ما ، محلی میشن برای استراحت بعدی (10:30 یه ربع استراحت) بازار تعارفات هم گرمه، یکی از بیادموندنی ترین تعارفات هم لواشک های دست ساز و کارخانه ساز همنورداست (علی الخصوص سرپرست محترم و آقای حیدری)
و باز حرکت در دل جنگل، گاهی گیاهان زیبای خاردار هم نوازشکی می کنن، بازدید از رژه گله ای گاو که به صورت خانوادگی در حال حرکتن،
البته به همراه 2 سگ نگهبان، فرضیه پلکان ها رو تایید می کنه!!! هوا گاهی آفتابی، گاهی بارونی و گاهی مه آلوده، اما هیچکدومشون آزار دهنده نیستن. درختا با اشکال عجیبشون بازم هر کسی رو به فکری میندازن، یه درخت این شکلی (Υ) جانشین رو یاد تیرکمون سنگی می ندازه و صحبت درباره تیرکمون سنگی گُل می کنه، خانم فراهانی میگه: مشهدیا به تیرکمون میگن “پَلَخمون”، خانم عفتی هم تایید می کنن و بعد همنورد محترم شعری هم شاهد مثال میارن ” با پلخمونِ نگاهت ، چغوکِ دلمو زدی *** بزنش چونکه دلم ، وقفِ پلخمونِ تویه ” و ادامه شعر… (چُغوک = گنجشک) [در انتهای سفر سرپرست یادآوری میکنن پلخمون یادت نره، اصلا فکر نکنین خواستن پارتی بازی کنن ☺☺☺]
ساعت11:50 توقف کوتاهی داریم. هوا آفتابیه و البته امروز آنتن نداریم. پیمایش زیبای جنگلی ادامه داره و این بار درختی با تنۀ توخالیش بهانه ای میشه برای عکاسی.
هوا دوباره کمی بارونی میشه و باز هم آفتاب نور افشانی میکنه، راهنما بر اساس GPS میگن که نزدیک جاده ایم و بهتره برای ناهار و نماز از این آخرین فرصتهای در عمق جنگل بودن استفاده کنیم و چنین میشه که 12:40 در زمینی گسترده توقف می کنیم. جناب حیدری با سرعت هر چه تمام تر آتیش رو آماده می کنن و چای ناهار جور میشه. الباقی ماست ارگانیک هم میل میشه. بعد از نماز، نهار، چای و در مجموع استراحتی طولانی با تکنیک های خاصی ( کمترین مقدار مصرف آب) جناب حیدری آتیش رو خاموش می کنن (ریختن خاک مرطوب جنگل).
با انرژی های بازیافته ساعت 14:30حرکت می کنیم تا از آخرین دقایق بودن در طبیعت بکر استفاده کنیم. ساعت 15:15 از آخرین رودخانه هم می گذریم و 5 دقیقه بعد از اون خشکی که نه، جاده می بینیم. دوباره وارد جاده میشیم، جاده ای که به خاطر درختای اطرافش نیمه سایه است و نگرانی راهنما از بابت گرما برطرف میشه.
جاده هم زیبایی های بسیاری به ما نشون میده از صخره های پوشیده از گیاه تا توت فرنگی های وحشی که اونا هم هنوز نرسیدن!!! ساعت 16 کناره های جاده روی یه سری سنگ که شبیه میز و صندلین می شینیم و استراحت می کنیم.
دوباره تو جاده حرکت می کنیم که یهو یه گله گاو جلومون سبز میشن (نیست جنگله، همه چی امکان سبز شدن داره) اونا ما رو نگاه می کنن، ما هم اونا رو… چند ثانیه ای به همین منوال میگذره، بعد از این دوئل ☺کمی به سمتشون که حرکت می کنیم پا به فرار میذارن و دوباره صحنه دوئل رو تصور کنین…
تصمیم براین میشه از سمت چپ خیلی آروم و به یه صف از کنارشون رد شیم، همچنان ما رو نگاه می کنن، خیلی آروم و با احترام از کنارشون می گذریم، کمی که فاصله می گیریم میان دنبالمون، اما بعد پشیمون میشن و برمی گردن به راه خودشون، ما هم راهمون رو به مقصد چشمه ادامه میدیم. 55
دقیقه بعد سمت راستمون چشمه رو میبینیم و سکوهای پلکانی کنار چشمه اولین انتخاب برای شب مانین. تصمیم بر این میشه آقای حیدری برن جلوتر و ازین که جای بهتری پیدا میشه یا نه مطمئن بشن. محل رو شناسایی می کنن: حدود 150متر جلوتر سمت چپ جاده رو کمی پایین بریم مکان کاملا مناسبی برای شب مانیه. تو گزارشهای سالهای قبل یه کلبه برای شب مانی بوده که بعدها آتیش می گیره و الان خبری از کلبه نیست. سطحی صاف مناسب چادر زدن و البته یه دستشویی بلوکی با سه دیوار!!! چادرها برپا میشن و کم کم مه همه جا رو میگیره. آتیش روشن میشه و عکاسی با گرتکسای رنگی توی مه… عکسای بی نظیری خلق میشه.
شب، سکوت، مه بدون مهتاب و جنگل همه چیز برای گذران شبی وهم آلود آماده ست. توهم صدای پا تا صدای ناله و کمک از جنگل !!! دور آتیش میشینیم
و آقای آقایی مشغول نمازن و بعد از نماز میگن صدای کمک میاد، یه فریادم میزنن، اما صدا خیلی دوره، همنوردا نگران میشن و ناراحت، چون نمیتونن کمکی بکنن. بحث برای بیدار موندن نوبتی پیش میاد و دست آخر هم بد به دلمون راه نمیدیم و همه می خوابیم و تا لحظه خواب همه سعی می کنن آروم باشن که اگه صدایی اومد قابل تشخیص باشه!!! (اینم بخش جنایی سفر)
“مسیر پیمایش شده در روز دوم 13/4 کیلومتر”
قراره صبح زود بیدار بشیم و برای فرار از گرما و ترافیک در اولین فرصت ممکن حرکت کنیم. بعد از نماز آتیش که حالا خاکستر شده دوباره شعله ور میشه و دوستان به چای صبحگاهی دعوت میشن. کوله ها رو تا سر جاده می بریم و دوباره سری به چشمه میزنیم و ساعت 6 صبح حرکت می کنیم.
در جاده جنگلی با صفا و خلوت بعد از یه روز دوری از آنتن ها در حرکتیم که ناگهان صدای اولین تماس تلفنی در حدود ساعت 7 صبح نوید بازگشت آنتن به همنوردان رو میده. کنار جاده تابوهای کوچکی برای کیلومتر باقی مانده و اسامی محل ها نصب شده. چندتایی ماشین از کنارمون رد میشن و آقای آقایی با یکی ازین ماشین ها جاده رو زودتر به پایان می رسونن تا به ماشین برسن و چون قراره رانندگی کنن، کمی استراحت داشته باشن.
آقای راهنما پیش بینی کردن که گاهی در برخی قسمت ها میانبری از داخل جنگل بزنیم و چنین می شود که بعد از تابلوی “نم خانه” از جاده خارج می شویم و پس از استراحتی کوتاه در ساعت 7:30 با شیب تندی وارد جنگل می شویم. و دوباره درختان زیبا و طبیعت بکر ما رو شگفت زده می کنه، خصوصا چند درخت پوسیده که رویشگاه گونه های متنوعی از قارچ ها شدن و برای دقایقی همه غرق عکاسی ازونا میشن.
امروز هوا آفتابیه البته گاهی دقایقی نیمه ابری میشه. کشف و شهود در جنگل ادامه داره تا ساعت 8:45 که به یه جاده فرعی می رسیم، جاده ای که از شواهد (درختچه وسط اون) پیداست خیلی وقته کسی ازش نگذشته، ادامه مسیر رو تو جاده فرعی میریم و بعد به امر سرپرست ساعت 8:50 تا 9:30 زمان صبحونه اعلام میشه☺
حرکت از جاده فرعی و بعد جاده اصلی ادامه داره، گه گاهی هم به داخل جنگل میونبر میزنیم و پیچ ها رو کوتاه تر می کنیم. نکته قابل توجه دیگه ای که تو جاده متوجه شدیم شماره گذاری درختاس بر حسب گونه هاشون که احتمالا توسط دانشگاه به عنوان مسئول جنگل انجام شده. در چند کیلومتر پایانی گلهای وحشی بیشتر خودنمایی می کنن و ما رو ترغیب به چیدن. به انتهای جاده که نزدیک میشیم بر تعداد خودروهای عبوری افزوده میشه و در میونبرها هم بقایای نازیبای انسان ها (پلاستیک و ظرف یه بار مصرف) لحظات پایانی در طبیعت زیبا بودن رو یادآوری می کنه.
بالاخره ساعت 11:50 به در ابتدای جنگل و البته برای ما انتهای راه، می رسیم. عکس یادگاری می گیریم
و از سرویس بهداشتیای بخش اداری هم با اجازه نگهبانی استفاده می کنیم. بیرون در روی تابلو نوشته شده که جاده متعلق به دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانه و عبور فقط برای اهالی نجارده و دامداران آزاده.
“مسیر پیمایش شده در روز سوم 16 کیلومتر”
ساعت 12:45 ماشین گروه حرکت می کنه. پیشنهادهایی برای دریا داده میشه و در نهایت همه منصرف میشن و اندکی بعد باز هم ترافیک، این بار ترافیک برگشت. ترافیک واقعا سنگینه و هیچ راه فراری نیست. تو ترافیک یه شیرینی دیگه هم به مناسبت عید می گیریم از خانم جاوید: بستنی☺ ماشین اونقدر حرکت کندی داره که به نوبت برای نماز تو مرزن آباد پیاده میشیم و بعد از بازگشت ماشین چند صد متری بیشتر جلو نرفته!!! جاده حدود ساعت 16 یه طرفه شد و ترافیک روون…
ساعت 18:40 چند دقیقه ای در کنار پل خواب (37 کیلومتری کرج) توقف می کنیم و اینبار چای سرپرستی☺☺ . زوج گروه به آش تعارف می کنن و از معدود مواردیه که رد میشه، قرار بود شیرینی جنگل گردی مزدوجانه آش مهمونمون کنن☺ و تو کُل برنامه این وظیفه خطیر تعداد آشا بر گردن گزارش نویس سنگینی میکنه و دست آخرم زوج بیگناه عفو میشن☺ ( اما همنوردان محترم من هنوز یادمه 4 تا آش رشته، 2 تا آش دوغ، 1 شله قلمکار و 1 سیرابی ) بازار تشکرات گرمه و یادآوری پایان سفر.
ساعت 20 به شهر کرج می رسیم و همنورد کرجیمون خداحافظی می کنن. خوشبختانه از ترافیک تهران خبری نیست و حدود ساعت 21 میدون آزادی هستیم و یه برنامه بسیار زیبای دیگه به پایان میرسه، خدا رو شکر با کلی خاطرات خوب و به سلامتی.
منابع
- 1.سایت جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود (http://kheyrud.ut.ac.ir/forest.aspx)
- 2.سایت جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود (http://kheyrud.ut.ac.ir/forest.aspx)
- 3.جعفری، عباس. گیتا شناسی ایران. جلد 3. تهران: موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتا شناسی، 1379. ص. 980.
- 4.همان.ص. 121
- 5.ویکی پدیا و کویرها و بیابان های ایران.
- 6.سایت جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود (http://kheyrud.ut.ac.ir/about.aspx)
دوستان ميتوانند از طريق سايت http://weather.roostanet.com وضعيت آب و هواي روستاهاياويل، كليك و نجارده را بررسي نمايند.
روستاي اويل (مبداء برنامه در روز پنجشنبه) از توابع دهستان زانوس رستاق، بخش كجور، شهرستان نوشهر، استان مازندران ميباشد.
روستاي كليك (نزديك محل شبماني پنجشنبه شب) از توابع دهستان كجور، بخش كجور، شهرستان نوشهر، استان مازندران ميباشد.
روستاي نجارده (مقصد برنامه، نزديك محل شبماني جمعه شب) از توابع دهستان خيرودكنار، بخش مركزي، شهرستان نوشهر، استان مازندران ميباشد.
ضمناً از طريق آدرس http://www.accuweather.com/en/ir/now-shahr/210533/daily-weather-forecast/210533 ميتوانيد بطور كلي وضعيت آب و هواي شهرستان نوشهر را بررسي نماييد
مختصری از برنامه و زمان بندی تقریبی:
24 اردیبهشت / پنجشنبه:
_ انشاا.. راس ساعت 5:45صبح حرکت
_ مبداء برنامه، روستای اویل میباشد (بعد از مرزنآباد از دوآب به سمت كجور ميرويم، بعد از روستاي پول و نرسیده به كجور به سمت روستاي اويل تغيير مسير ميدهيم)
_ در روز اول حدود 10 کیلومتر پيمايش داريم. تقريبا نيمي از مسير صعود و نيمي از آن فرود ميباشد. بطور تقريبي 400 متر ارتفاع زياد كرده و سپس حدود 1000 متر ارتفاع كم ميكنيم تا به محل شبماني رسيده و شب را در آنجا سپري كنيم. (شیب نسبتاً زیاد است)
_ انشاا.. شبمانی در امامزاده ساراخاتون یا چادر ميباشد.
25 اردیبهشت / جمعه:
_ روز دوم ادامه مسیر جنگلپیمایی و پيمايش حدود 15 كيلومتر تا پيدا كردن محل مناسب براي شبمانی در چادر (مسیر شیب بسيار كمي دارد)
26 اردیبهشت / شنبه:
_ روز سوم ادامه مسیر جنگلپیمایی و پيمايش حدود 17 كيلومتر تا نجارده (مسير روز سوم از جادهي جنگلي دانشكده منابع طبيعي نوشهر ميباشد. ممكن است براي ميانبر و بهرهي بيشتر از طبيعت، بخشي از مسير را خارج از جاده طي كنيم)
ـ انشاا.. تا حدود ساعت 15 به روستاي نجارده (واقع در 10 كيلومتري شرق نوشهر) رسيده و به تهران بازميگرديم.
توجه: براي پيمايش روز دوم ميتوان از امامزاده آب برداشت. اما براي شبماني دوم و پيمايش روز سوم، ممكن است چشمهي آبي كه مناسب شرب باشد پيدا نكنيم لذا همنوردان بايستي آمادگي مواجهه با اين شرايط را داشته باشند. مسافتهاي اعلام شده حدودي بوده و ممكن است پيمايشها كمتر يا بيشتر از مقدار اعلام شده باشد.
شجاعی –
در مورد این برنامه سوالاتی داشتم
اگر میسر هست با من تماس بگیرین 09122215922
بنده شجاعی هستم