دریاچه تار و هویر
مشروح گزارش :
بسم الله الرحمن الرحیم
وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ آیه 3 سوره رعد
و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن كوهها و رودها نهاد و از هر گونه ميوهاى در آن جفت جفت قرار داد روز را به شب مىپوشاند قطعا در اين [امور] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانههايى وجود دارد.
دریاچه های تار و هویر دو دریاچه آب شیرین طبیعی در اطراف تهران هستند که روی محور چیندار میان دو رشته کوه قره داغ (کوه دوبرار) در شمال، و زرین کوه در جنوب واقع شده است. این دریاچه ها در مدخل کوه و در ارتفاع 3230 متری قرار دارند و سطح آب آنها در فصل های گوناگون سال متغییر است. این منطقه دارای آب و هوایی کوهستانی است و برای تفریحات آبی از جمله شنا و قایقرانی و ماهیگیری مناسب است. گروه کوهنوردی شهید ورکش در تاریخ 2 لغایت 3 مرداد برنامه طبیعتگردی برای بازدید از این منطقه تدارک دید و 32 نفر جهت شرکت در برنامه اعلام آمادگی کردند. طبق برنامه، افراد داوطلب برای شرکت در برنامه از ساعت 13:30 تا 14:10 در کنار خروجی متروی تهرانپارس تجمع نمودند. برای این سفر دو مینی بوس در نظر گرفته شده بود.
ساعت 14:15 به سمت دماوند حرکت کردیم در طول مسیر چند توقف داشتیم که هر یک حکایت شیرین خود را داشت. اولین توقف در پمپ بنزین بود که پس از مشاجره کوتاه چند راننده از جمله راننده یکی از مینیبوس ها و البته تغذیه مرکب راهوار به خیر و خوشی به حرکت منجر شد. توقف های بعدی برای خرید هندوانه، نخریدن بلال، سوار کردن یکی دیگر از دوستان، خانم خسروی و خریدن وسایل ماهی کبابی و خود ماهی بود. با افزایش ارتفاع هوا رو به خنکی میرفت و برای جماعت روزهدار مسافر، مطبوعتر میگشت. البته در این مسیر به همت سرپرست گرامی دانستیم بسیاری عوارض طبیعی پشت عوارض طبیعی دیگر هستند و دریاچه تار پشت خیلی از عوارض طبیعی دیگر می باشد!
در مسیر صعود به دریاچه تار، روستاهای دهنار، یهر، مُمج و هویر قرار گرفته که مرکز آنها روستای دهنار است. با نزدیک شدن به روستاها کم کم سر و کله خوشرنگ درختان آلبالو و سیب و مزرعههای سیبزمینی با گلهای سپید پیدا شد و همسفران از خود بیخود شده را به توقف و هم نشین شدن با طبیعت در قاب تصویر واداشت. از یکی از استخرهای پرورش ماهی، چند ماهی زنده خریداری شد و دیدن صحنه جان دادنشان عیش جماعت نازک دل را منقص کرد.
ساعت 18:30 بالاخره به دیدار دریاچه نایل شدیم و بنا به عادت مألوف عصر تکنولوژی پس از زل زدن و سیراب کردن چشم و دلمان از زیبایی دریاچه به لنزها خیره شدیم تا در گنجه خاطراتمان ثبتشان کنیم. دریاچه تار در ارتفاع 3230 متری از سطح آبهای آزاد جهان واقع شده و در اطراف دریاچه هیچ گونه پوشش جنگلی و درخت وجود ندارد و بادهای غربی سرد همیشه در تار میوزند. در حقیقت، موقعیت جغرافیایی منطقهای که دریاچه تار در آن واقع است به گونهای است که گرداگرد آن را با فواصل متفاوت کوههایی در بر گرفتهاند که وجود این ارتفاعات در کنار یکدیگر بدون آنکه درهای آن را شکافته باشد موجب پیدایش گودالی شده است که دریاچه تار در آن تشکیل شده است. چادرها در مکان هموار و مناسبی در فاصله حدود صد متری دریاچه برقرار شد.
پس از اسکان، بسیاری از همسفران به کنار دریاچه شتافتند. به دلیل سرد بودن آب، امکان آب تنی در تار وجود نداشت. عدهای به پیادهروی در آب مشغول شدند؛ عدهای به سنگپرانی برای به هم زدن سکوت دریاچه، جمعی به تماشای قلب آرام دریاچه نشستند و البته عده ای به تمرین ماهی گیری و بادبادک بازی. علت اطلاق “تمرین” به این عمل دوستان توجیه ناکامی آنها در گرفتن ماهی و یا ارتفاع دادن به بادبادک ها نیست ابدا! از ذکر پیشنهاد بی شرمانه برخی همسفران پس از ناکامی در ماهیگیری و چشم طمعشان به ماهیهای پرورشی که یک بار جان شیرینشان را گرفته بودیم در میگذریم. البته این مسأله خیلی هم وابسته به مهارت دوستان نیست چون دریاچه تار زمانی زیستگاه ماهیهای قزلآلای رنگین کمان بوده است اما با توجه به آنکه این دریاچه چند سالیست از حالت بکر خود خارج شده و ماهیگیری در دریاچه توسط سازمان محیط زیست ممنوع اعلام شده بعید نیست که دیگر به دلیل صید بیرویه، ماهی زیادی در دریاچه وجود نداشته باشد.
کم کمک خورشید دامان خود از دست صحرا جمع کرد و نشاط و جنبوجوش افطار در میان جمع روزهداران افتاد. در همین زمان گاز پیک نیکی همسفران فرهنگی که اتفاقا در نزدیکی چادرها قرار داشت هنگام روشنشدن شعلهور شد. سرپرست گروه با مشاهده این اتفاق و برای جلوگیری از عواقب جبران ناپذیر آن در یک حرکت برقآسا گاز پیک نیکی را به سمت یکی از همسفران، آقای نظری… ببخشید! به سمت مخالف چادرها پرتاب کردند و پس از دور کردن آتش از چادرها به اطفای حریق پرداختند. سفره پربرکت افطار پهن شد و چهرههای نورانی از چراغ پیشانی مشغول خوردن افطار شدند. پس از جمع شدن سفره افطار و اقامه نماز، چای آلبالو حاصل دسترنج جناب مصطفوی و ارشیای عزیز، جان تازه ای به گروه داد.
حوالی ساعت 11 کلاس صحرایی نجوم به مربیگری آقای نظری آغاز شد. صورتهای فلکی مختلف برای جهتیابی معرفی شدند. البته وسیله کمکآموزشی ایشان، لیزر سبز، چند ثانیه اول همه را مبهوت خود کرده بود چرا که به آسانی میتوانست ستاره بچیند. از وجه تسمیه برخی از صورت های فلکی انگشت و لبخند حیرت هردو بر لب مینشست. برخی صورت های فلکی که با آنها آشنا شدیم به ترتیب جذابیت: صورت فلکی اکلیلی، مار، گاوران یا همان بادبادکی، دب اکبر، قو یا دجاجه و تازیها. همچنین ستاره قطبی، راه شیری یا راه قبله و ستارگان مثلث تابستانی را شناختیم و دانستیم گاه اگر فرصت از دست رود، شاید تا مدت مدیدی نتوانیم با ستارگان یک صورت فلکی چشم در چشم شویم و گاه باید صبر کنیم تا زمان آن فرا برسد که چشممان به دیدار ستارگان یک صورت فلکی روشن شود. پس از فارغ شدن از تفسیر زمین از راه آسمان، آتش مفصلی برپا شدو همگان از فواید ضد عفونی کننده دود آتش برای چشم بهره بردند! ماهیها به زحمت دوستان طبخ شد.
در همین اثنا همسفران اقدام به فرستادن بالنی… اصلاح میکنم “تمرین” برای فرستادن بالنی به دل ستارگان کردند و متأسفانه به دلیل سوراخ بودن و سوراختر شدن بالن، بالن سوخت و این اقدام هم یک عمل تمرینی باقی ماند.
تا سحر گروهی در کنار آتش نشستند و گروهی در چادر ها استراحت کردند. بیدارباش سحر زده شد و سحری در چادرها صرف شد و پس از اقامه نماز و دیدن خوشه پروین که تازه طلوع کرده بود همه همسفران برای استراحت به چادر خود رفتند. البته استراحت افراد با یکدیگر متفاوت است و ظاهرا نوع استراحت چادر مهدیه تهران به مذاق بعضی همسفران خوش نیامد. خلاصه پس از به جا آوردن عمل مکروه استراحت در بین الطلوعین و بالا آمدن خورشید، بانگ الرحیل برخاست و چادرها برچیده شد و آتش برافروخته به دقت نشانده شد و زبالهها جمعآوری گشتند و با همان دو مینیبوس، پای در مسیر بازگشت نهادیم. در بازگشت پس از توقفی کوتاه برای خرید محصولات روستاها، بیوقفه به تهران آمدیم. در مسیر برگشت اغلب همسفران تا خود تهران در آرامش به دیدن رویاهای شیرین پرداختند. حول و حوش ساعت 12 به تهران رسیدیم و پس از خداحافظی ترک یکدیگر گفتیم.
و من الله التوفیق
16 مرداد 1393
مختصری از برنامه و زمان بندی تقریبی:
پنجشنبه ساعت 14 حرکت از مترو
انشاءالله ساعت 17:30 کنار دریاچه
برپایی چادرها - استفاده از طبیعت کنار دریاچه ها و عکاسی
آماده کردن سفره افطار - نماز و صرف افطاری
آموزش نجوم
استراحت مختصر (احتمالاً)
صرف سحر - نماز
استراحت تا طلوع آفتاب
جمع آوری چادر و وسایل
پیمایش حدفاصل دریاچه تار و دریاچه هویر (داوطلبین)
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.