گردشگری نخجوان
غار دوزداغ، غار اصحاب کهف، منطقه ییلاقی و دریاچه باتآبات
به نام خدا
نام برنامه:گردشگری نخجوان
تاريخ اجراي برنامه: 22-24شهریورماه1396
نوع و سطح برنامه: گردشگری
مدت زمان برنامه: از ساعت 20:20 روز چهارشنبه 22 شهریور تا ساعت 6:10 صبح روز شنبه 25 شهریور 1396
بهترين زمان اجراي برنامه: اوایل بهار و پاییز
مبدأ شروع برنامه: ترمینال غرب (تعاونی 4)
چگونگي دسترسي به منطقه از مراكز استانها: مرز ایران – آذربایجان (شهر جلفا)
وضعيت آب و هوايي هنگام اجراي برنامه: هوا آفتابی و دما حدود 35-36 درجه سانتیگراد
معرفی جمهوری خودمختار نخجوان :
ـ جمهوری خودمختار نخجوان بخشی ازجمهوری آذربایجان می باشد که مرکز آن شهر نخجوان است. شهر نخجوان ۱۲ کیلومتر مربع وسعت دارد و کل جمهوری از ۸ شهر، ۸ شهرستان و درحدود ۲۰۳ روستا تشکیل شده است.
در ۹ فوریه سال ۱۹۲۴ میلادی نخجوان به صورت جمهوری خودمختار تأسیس شد.این جمهوری دارای یک شهر مرکزی «نخجوان» و هشت بخش مرکزی «اردوباد، جلفا، بابک، شرور، شاهبوز،سدرك و كنگرلی» است. این جمهوری خودمختار درجنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده و از شمال و مـشرق مــحدود بــه جــمهوری ارمنستان از جنوب محدود بــه ایران و از غرب محدود به ترکیه است. طول مرزهای این جمهوری با «جمهوری ارمنستان» ۲۲۴ کیلومتر، «جمهوری اسلامی ایران» ۱۶۳ کیلومتر و «جمهوری ترکیه» ۱۲ کیلومتر است.
مساحت این جمهوری خودمختار ۵۵۰۰ کیلومتر مربع و شمار اهالی آن در سال ۲۰۰۱ میلادی تقریباً بالغ بر ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده شدهاست در واقع کشور ارمنستان مابین آذربایجان و نخجوان واقع شده است و بخاطر جنگ قره باغ بین ارمنستان و آذربایجان راه زمینی از طریق ارمنستان به آذربایجان بسته می باشد .
در واقع جمهوری نخجوان جز خاک ایران بوده است که به همراه دیگر بخشها بر اساس قرار داد ترکمنچای از ایران جدا شده است .
فعلا تنها راه زمینی بین نخجوان و آذربایجان از طریق مرز جلفای ایران به مرز بیله سوار واقع در اردبیل میسر می باشد.
شرح برنامه:
وقتی در فهرست برنامه های آتی در سایت گروه، اسم برنامه گردشگری نخجوان را دیدم تعجب کرده و حدس زدم جنبه شوخی داشته و به طریقی جناب آقایی پور هوس کرده اند ایستگاه (ایستگاه صلواتی نه، اون یکی ایستگاه) اعضا را بگیرند. بنابراین قبل از هر گونه اعلام داوطلبیتی، از طریق یکی از دوستان که اشاره نمی کنم سرکار خانم عفتی جان بودند از جدی بودن موضوع اطمینان حاصل کرده و با وثوق کامل طی یک فقره پیام تلگرامی خدمت جناب آقایی پور اعلام آمادگی جهت شرکت در برنامه نمودم.
به یمن فرود همای سعادتِ جانشینی، در جریان تلاش های جناب آقایی پور قبل از برنامه قرار گرفتم؛ تلاش هایی که به دلیل تبعات برگزاری نابهنگام کنسرت یکی از خوانندگان لس آنجلسی (ای گل رویایی، ای مظهر زیبایی دام دارام دام دام دام دام دام دارام دااام) دقیقا در زمان برنامه ریزی شده جهت برنامه، من جمله افزایش هزینه هتل در نظر گرفته شده جهت اقامت، به اوج رسیده بود. در نهایت اینکه با تلاش ها و رایزنی های جناب آقایی پور و همکاری اعضای شرکت کننده، برنامه اجرایی شد.
سفر ما ازساعت 20:20 روز چهارشنبه 22/6/1396 و با یک اتوبوس VIP از تعاونی چهار ترمینال غرب آغاز شد.
حدود ساعت 7 صبح به هادی شهر رسیدیم و توقفی جهت صرف صبحانه و استراحت داشتیم. سپس با تاکسی به سمت شهر جلفا حرکت کردیم.
پس از رسیدن به جلفا به صرافی ایی که در جوار درب ورودی گمرک بود مراجعه کرده و ریال هایمان را به منات تبدیل کردیم .
هر منات را به قیمت 2350 تومان خریده و وارد گمرک جلفا شده و پس از کنترل پاسپورت و چمدان ها و پرداخت 25000 تومان برای خروج از مرز ،از پل مرزی که بر روی رود ارس واقع شده است، وارد گمرک جلفا در خاک نخجوان شدیم. در آنجا هم چمدان ها و پاسپورت ها، کنترل و مبلغ 22 منات جهت هر نفربه عنوان ورودیه گرفته شد.
با ثبت عکس و کنترل آنها و نیز پرداخت یک منات دیگر، عملیات ورود به اتمام رسید.
پس از گذر از هفت خان عملیات ورود، در محوطه بیرونی گمرک نخجوان با 2 ون به سمت شهر نخجوان که در حدود45 کیلومتری گمرک قرار دارد حرکت کردیم.
در مسیر تردد، خودروهای قدیمی روسی (لادا) توجه ما را به خود جلب کرد.
نکته قابل توجه دیگر، رعایت کنترل سرعت مجاز (90 کیلومتر بر ساعت) با وجود خلوتی جاده از سوی رانندگان بود.
ساعت 9:30 به شهر نخجوان و به بهترین هتل داخل شهر، یعنی هتل تبریز که محل اقامت ما در نظر گرفته شده بود رسیدیم. این هتل با 12 طبقه بلندترین ساختمان و در مرکز و نیز بهترین موقعیت شهر واقع است. صرف نظر از هزینه بالای آن (شبی هفتاد و پنج دلار برای هر نفر) از امکانات یک هتل تاپ پنج ستاره همچون استخر و جکوزی، شوی فرهنگی و دیسکو (استغفرالله)، سالن بیلیارد برخوردار است که البته طبیعتا برای ما هیچ جاذبه ایی نداشت لذا تلاشی برای حضور در اماکن ذکر شده نکردیم، ذره ایی هم کم بودن زمان برنامه تاثیری در این فقدان جاذبه برای شخص خود جنابعالی بنده نداشت.
در محوطه هتل، مجسمه دده قورقوت، در حالی که چهار زانو نشسته و نیزه ای در دست دارد، خودنمایی میکند. این مجسمه که سه و نیم متر ارتفاع دارد توسط هنرمند مشهور آذری، المان جعفر اف در سال ۱۹۹۹ ساخته شده است.
دده قورقود نام یکی از قدیمیترین داستانهای اسطورهای ترکهای قزاقستان است، که در حدود قرن شانزده میلادی به صورت مکتوب درآمده است. این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعهای است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای ایلهای ترک اوغوز را نشان میدهد. قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی میباشد.
شخصیت ددهقورقود که کتاب به نام او نامیده شده را یک پیر غیبگو، طالع شناس، و اوزان (قابل مقایسه با کولی ها یا لولیهای امروزین) و روحانی غز دانستهاند. واژه دده به معنی «بابابزرگ» است، اینکه آیا دده قورقود شخصیتی راستین بوده یا داستانی، قابل اثبات یا رد نیست؛ گوری وجود دارد که به باور مردم، محل خاکسپاری دده قورقود افسانهای است. در باور ایشان دده قورقود در سن ۳۰۰ سالگی درگذشت، این گور در نزدیکی شهری که به نام او قورقود نامیده شده قرار دارد. این شهر در مسیر راه آهن کازالینسک به قیزیل اوردا در قزاقستان و در ۱۵۰ مایلی خاور دریاچه آرال قرار دارد، در کتاب منجم باشی، مورخ معروف عثمانی نیز از شخصی به نام قورقود آتا که در قدیم الایام در میان ترکمانان میزیسته نام برده شده است. نیز قورقود آتا در کتاب شجره التراکمه ابوالغازی بهادر خان، وزیر یکی از شاهان افسانهای اوغوزان است که مکرر از او نام برده شده است. https://goo.gl/h5K15d
هتل تبریز و مجسمه دده قورقوت
در چند قدمی هتل، حمام اسماعیل خان قرار دارد که مشابه حمامهای قجری خودمان است و امروز که نسل حمامهای عمومی برچیده شده این حمام نیز تبدیل به یک سفره خانه سنتی شده است.
حمام اسماعیل خان
در لابی هتل که بسیار خنک بود، نشسته و پس از مدتی که برای نظافت و تحویل اتاقها صرف شد، در گروه های 2 ، 3 و چهار نفری در اتاق هایمان در طبقات مختلف مستقر شدیم و پس از اندکی استراحت به منظور بازدید از شهر از هتل خارج شدیم.
ابتدا از موزه قوچهای سنگی که مجموعه ای ازسنگ قبرهای به شکل قوچ در اندازه های مختلف بوده و از قبرستان های قدیمی این سرزمین به آنجامنتقل شده، دیدن کردیم.
موزه قوچ های سنگی
موزه قوچ های سنگی محوطه ایی روباز در ضلع شمالی محوطه پارکی می باشد که آرامگاه مومنه خاتون، نماد تمثیلی نخجوان و یکی از معروف ترین دیدنی های آذربایجان، را در بر گرفته است.
مقبره مذکور به فرم 10 ضلعی ایی با بلندی 27 متر از دو قسمت سردابه و بنا تشکیل شده است.
بر روی هر کدام از اضلاع خارجی بنا نقوش اسلیمی بسیار زیبایی به چشم میخورد که با آیاتی از قرآن مجید به خط کوفی کادربندی شدهاند. در قسمت فوقانی بنا نیز آیاتی از قرآن کریم بر روی کاشیهایی به رنگ فیروزه و با خط کوفی، زیبایی خاصی به بنا داده است. در گذشته دو مناره در کنار مقبره وجود داشته که امروزه اثری از آنها باقی نمانده است؛ قدمت این آرامگاه به قرن دوازدهم میلادی باز می گردد، که در گذشته محل دفن پیکر شمس الدین الدنیز بنیان گذار سلسله آتابی و همسر مورد علاقه اش بوده است. لیکن در طول دهه 1950 خود گورها به سن پترزبورگ منتقل شده اند و در حال حاضر به نمایشگاه کوچکی از عکس ها و نقاشی های مربوط به این قبرها و مناره – دروازه و مسجد تاریخی جمعه که تا قرن نوزدهم در کنار مقبره وجود داشتند – تبدیل شده است.
مقبره مومنه خاتون
شایان توجه آنکه این مجموعه به حدی نزدیک به هتل بود که به راحتی پیاده و قدم زنان تا آنجا رفتیم. پس از بازدید آرامگاه سرکار خانم مومنه خاتون، در پارکی که به نام همین بناست مشغول ثبت تصاویر ثابت و متحرک شدیم و با نزدیک شدن به هنگام اذان ظهر، آرام آرام به سمت مسجد جامع زیبای نخجوان حرکت کرده و توفیق شرکت در نماز جماعت ظهر و عصر در این مسجد نصیبمان شد.
جدا از نمای زیبای این مسجد که با آجرهای قرمز رنگ نظر گردشگران را به خود جلب می نماید، پوشش خانم های محجبه در این شهر برایمان جالب بود:
مقنعه ای بلندبه رنگهای روشن و بلوز و دامن و یا شلوار.
مسجد جامع شهر
پس از اقامه نماز، جهت صرف نهار و استراحت به سمت هتل حرکت کردیم؛ نهار که مجموعه ای از انواع سالاد و شور و ترشی و جوجه کباب و ماکارونی و دسرها و میوه های فصل بود را میل کرده و برای استراحت به اتاقهایمان مراجعت کردیم. حدود ساعت چهار بعد از ظهر آماده شده و برای خریدبه سمت بازار 57 حرکت کردیم ولی بعلت عدم اطلاع از ساعت کاری بازارها با درب های بسته مواجه شدیم. پس از سوال از عابرین متوجه شدیم که بازارها از ساعت حدود10 صبح تا 4 بعد از ظهر باز بوده و برای نهار یک ساعت تعطیل می باشند. به همین دلیل به گشت زنی در محله های اطراف پرداختیم، مجتمع های مسکونی شهر فیلم های دوره ی شوروی را برایمان تداعی می کرد. با وجود آنکه درصد بالایی از جمعیت آن شیعه هستند اما احتمالا تحت تاثیر نظام کمونیستی شوروی که سالها بر این شهر حکومت کرده است؛ اعتقادی مشابه اعتقاد ما نسبت به حجاب ندارند. ضمن آنکه بچه های کوچک با تعجب به خانم های گروه که چادر داشتند، نگاه می کردند. شهر نخجوان در مدت حضور ما بر عکس شهر تهران بسیار آرام و خلوت بود. در نهایت پس از دقایقی پیاده روی در کوچه های این شهر که بافت بسیار فقیرانه و ظاهری متفاوت باخیابان های روشن و شیک اصلی داشت سوار تاکسی شده و به هتل بازگشتیم، البته تعدادی از همسفران به قهوه خانه و فروشگاه های نزدیک هتل برای خرید رفتند. پس از صرف شام بعلت تعطیل بودن مراکز دیدنی و خرید، در هتل ماندیم.
صبح روز جمعه پس از صرف صبحانه ی مفصل به منظور خرید به بازار جهان رفتیم که اجناس قابل توجهی نداشت بنابراین از فروشگاه های اطراف دیدن کردیم. حالا اینکه در بین فروشگاه های اطراف، فروشگاه بزرگ و لوکسی از نوشیدنی های نشاط آور هم وجود داشت خیلی به ما ارتباط پیدا نمی کند. اما با این حال مسئولیت پذیری در جایگاه جانشینی برنامه حکم می کرد که بررسی دقیقی بعمل آید لذا با عنایت به آنکه فروشنده اشراف خوبی به زبان انگلیسی داشت، کمی رایزنی فرهنگی صورت دادم.
بازار جهان
سپس به منظور آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ مردم نخجوان تصمیم به استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی شهر نخجوان جهت عزیمت به هتل گرفتیم که به دلیل کوچک بودن دستگاه های حمل و نقل عمومی شهر (چیزی شبیه به مینی بوس) و تعداد قابل توجه ما، قسمت این بود که تنی چند از مردم نخجوان با فرهنگ ما بیشتر آشنا شوند که البته حکمت این امر هم می تواند جلوگیری از غلبه حس غربت بر ما باشد.
نمایی از تبادل فرهنگی مردم نخجوان با گروه محترم شهید ورکش
در ساعت 10صبح با قطار گردشگری هتل (اتوبوسی که به شکل قطار ساخته شده بود) از چند اماکن دیدنی دیگر شهر شامل:
1- موزه ی حیدر علی اف (که البته به دلیل تعمیرات فنی تعطیل بوذ)،
2- قلعه ی قدیمی شهر،
3- مقبره ی نوح که بنا بر روایتی محل به زمین نشستن کشتی نوح می باشد:
مقبره نوح نبی در جنوب شهر نخجوان در مکانی که به قلعه قدیمی مشهور می باشد قرار گرفته است که این اثر مربوط به آثار قرن های ۱۲-۸ میلادی می باشد.
در آثار به جا مانده قدیمی که شامل کتاب ها و نوشته های قدیمی مربوط به نخجوان می باشد این مکان به عنوان قبر و زیارتگاه حضرت نوح نامیده شده است. این مزار بنا به استناد به نوشته ها ۸ متر از زمین ارتفاع داشته است ولی در حال حاضر بیشتر آن فرو ریخته و از بین رفته است. مقبره کنونی باقیمانده طبقات پایین معبد قدیمی می باشد. به طوری که پله های دایروی شکل که وسط آن با ستون سنگی محکم گردیده است و زیرزمین آن به شکل سردابه می باشد. بنا به روایت در زیر ستون جنازه نوح نبی قرار گرفته است. در حال حاضر این بنا در حال مرمت می باشد و دیوارهای ستون که سیاه شده و زوار به زبان های مختلف اسم های خود را نوشته اند پاک و سفید کاری شده است. گفته می شود که بهروز کنگری نقاش مشهور نخجوان با رنگ روغن در سال های ۱۹۲۲-۱۸۹۲ مقبره نوح نبی را نقاشی کرده است. در مورد مقبره نوح نبی افسانه های زیادی آمده است که زمان طوفان کشتی ایشان در اراضی مقبره کنونی لنگر انداخته است و به همین علت به این منطقه گمی قایا می گویند. این بنا بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ به دستور رئیس مجلس جمهوری خود مختار نخجوان مرمت و بازسازی شده است. https://goo.gl/UVj1rz
دیدن کردیم . همچنین درمسیر بازدید، از مقابل :
1- قبرستان شهر،
2- موزه ی تئاتر،
3- مقبره ی حسین جاوید: این یادبود بر روی قبر حسین جاوید بنیانگذار ادبیات رمانتیک آذربایجان و به دستور و حمایت رئیس جمهور سابق کشور آذربایجان حیدر علی اف ساخته شده است. https://goo.gl/yvPJwp
4- مجسمه ی کوراوغلی یکی از قهرمانان مبارز این سرزمین
هم عبور کردیم.
قطار گردشگری هتل
موزه حیدرعلی اف
قلعه قدیمی شهر
مقبره حسین جاوید
کاخ حیدر علی اف
مجسمه کوراوغلو
مقبره حضرت نوح
پس از بازگشت به هتل ضمن استراحتی کوتاه، اتاق ها را تحویل و وسایلمان را، به امانت در اختیار لابی هتل قرار دادیم و به منظور صرف نهار به رستوران مروارید در جوار هتل محل اقامت رفته و هریک به دلخواه از غذاهای سنتی و مدرن آنجا سفارش دادیم.
ساعت 15:45 با میدل باسی به لحاظ ظاهر بسیار لاکچری و همچنین مجهز به یک راننده ی میانسال ِ شاد و سرزنده که ان شاءالله خداوند ایشان را حفظ فرمایند، به سمت بیمارستانی در حاشیه شهر حرکت کردیم.
البته جای نگرانی نیست، همگی در سلامت کامل به سر می بردیم منتها بیمارستانی از جنس غار و شاید بهتر آنکه بگوییم غاری که از سال 1979 به بیمارستان مخصوص افراد مبتلا به انواع بیماری تنفسی تبدیل شده است، در 14 کیلومتری شهر نخجوان وجود دارد.
بر اساس گفته سفارت جمهوری اسلامی ایران در نخجوان، در طول سال، 1600 الي 1700 بيمار در اين مركز پذيرش مي شوند. در اين مركز، دو بخش زنان، دو بخش مردان، يك بخش كودكان و دو مركز استراحت فعاليت مي كنند. اصولا در مركز فيزيوتراپي دوزداغ، اشخاصي كه از بيماريهاي آلرژيك به ويژه برونشيت-آسم رنج مي برند، درمان مي شوند. در اين مركز، بيماري دستگاه هاي تنفسي را مي توان با موفقيت درمان كرد. از ميان لايه هاي نمك در غار، اكسيژن نمك 20 درصد از هوا را تشكيل مي دهد كه، اين نيز به عنوان بهترين درمان هديه اي از طبيعت براي اشخاصي است كه از بيماريهاي تنفسي رنج مي برند. عناصر غني معدني و شيميايي موجود در نمك، تاثير مثبتي بر ارگانيسم بدن دارد. هواي تشكيل شده از اكسيژن و عناصر غني معدني موجود در نمك، نقش بي نظيري در معالجه ي بيماري هاي كبد-برونشيت آسم و بيماريهاي مزمن مشابه آن دارد. اينجا هر شخصي كه بخواهد، مي تواند در تمامي فصول سال تحت درمان قرار بگيرد. tehran.mfa.gov.az/ir/news/4/3114
نکته قابل توجهی که در ارتباط با این غار وجود دارد این است که ورود هر نوع و اندازه ایی از کیف به داخل غار ممنوع می باشد.
غار دوزداغ
ساعت 16:35 به سمت غاری در 20 کیلومتری شهر که اهالی نخجوان آن را همان غار اصحاب کهف می دانند و در ساعت 17:12 به این منطقه رسیدیم. محوطه، دارای امکاناتی از قبیل آلاچیق، بوفه، چایخانه، سرویس بهداشتی و… است و از قرار معلوم اهالی منطقه به طور مداوم برای زیارت و تفریح به اینجا آمد و رفت میکنند. برای رسیدن به غار می بایست مسیری پلکانی متشکل از حدود 500 پله را طی کنیم .
مسیر پلکانی غار اصحاب کهف
به جهت تقدسی که اهالی برای این مجموعه قائل هستند، زائرین خانم در بدو ورود به محوطه، با روسری و یا شال، سر خود را می پوشانند.
غار اصحاب کهف مجموعه ایی از چند مکان مقدس می باشد. من جمله شکاف کوچک غار مانندی که بر دیواره هایش چند فرو رفتگی نمایان است.
برخی معتقدند مکان اصلی پناه گرفتن مردان آنجلس اینجا بوده و به همین دلیل در اینجا نیز شمع روشن کرده و دعا میخوانند.
در میانه مسیر ِ پر پله می بایست از حفره ی سنگی ایی عبور کرد که در خصوص آن این اعتقاد وجود دارد که فقط انسان های صالح امکان گذر از آن را دارند.
الحمدلله و المنه که تمامی دوستان شرکت کننده در این برنامه از عبادی الصالحین بودند. البته ناگفته نماند که جناب آقایی پور جهت در رودربایستی انداختن حفره مذکور، به همراه فرزند دلبندشان اقدام به عبور کردند که جناب حفره به حرمت آسِد علی آقا، اجازه عبور به جناب آقایی پور را هم بدهد، بعله!
پس از پیمودن آخرین پله های سنگی در نهایت به زیارتگاه اصلی مجموعه میرسیم؛ مسجدی کوچک و زیبا با آجرهای سرخ، که دقیقا” در پای غار اصلی ساخته شد است، زائرین وقتی به این مسجد میرسند وضو می گیرند و به نماز می ایستند.
ورودی مسجد در پایین غار اصحاب کهف
چند پله بالاتر از ورودی مسجد، وارد غار می شویم؛ محوطه ایی بزرگ، تاریک و خنک که از قضا حس آرامش هم به انسان می دهد. اعتقاد جالبی هم که در خصوص این غار وجود دارد این است که چنانچه در داخل آن حاجتی را از نظر بگذرانید و آب از سقف غار بر روی شما بریزد به حاجت خود خواهید رسید. به منظور تست و ارزیابی موضوع نیتی از نظر گذراندم و از قضا آب بر روی دستم ریخت! البته پس از چند دقیقه بدون نیت جدید باز هم آب بر روی دستم ریخت که از 2 حال خارج نیست:
1- تاکید بر برآورده شدن حاجت
2- وجود نشتی در بخش پاسخگویی به وضعیت حاجات
غار اصحاب کهف
در نهایت حدود ساعت18:13 به منظور خروج از مرز و عزیمت به وطن، به سمت مرز جلفا حرکت کردیم. پس از انجام عملیات کنترل بار و پاسپورت به وطن رسیدیم. مجددا در همان صرافی ایی که در جوار درگاه مرز قرار داشت، منات ها را به ریال تبدیل کرده و با تاکسی به هادی شهر منتقل شدیم. از بد ماجرا آنکه اتوبوسی که بلیط آن از قبل تهیه شده بود دچار نقص فنی شده و هنوز به هادی شهر نرسیده بود، لذا طی پیگیری های فراوانی که حضرت هماهنگ کننده برنامه، در طول روز انجام دادند، تعدادی بلیط اتوبوس وی آی پی از خوی به تهران و تعدادی هم بلیط اتوبوس عادی از هادی شهر به تهران خریداری شد و برخی دوستان با تاکسی به خوی منتقل شدند و باقی مانده عزیزان هم از هادی شهر به مقصد تهران حرکت کردند. در نهایت حدود 6:10 صبح روزشنبه به ترمینال غرب رسیده و پایان برنامه اعلام گردید.
نكته مهم آنکه: ترجیحا خود و یا همراهان با گویش آذری آشنا و یا مسلط باشند تا در ارتباطات مشکل کمتری داشته باشید.
در نهایت از زحمات جناب آقایی پور، هماهنگ کننده برنامه سپاس گزارم.
خداوند را بابت حضور یکایک همسفران، علی الخصوص خوش اخلاق ترین همسفرمون حضرت آسِد علی آقا، شکر می کنم.
گزارش نويس اصلی: سرکار خانم سعیده مقدسی شربیانی
ویراستار: محبوبه محسنی
تاریخچه
افسانهها میگویند نخجوان را حضرت نوح ساخته، ظاهراً کشتی ِ نوح قبل از به گل نشستن در آراراتِ ارمنستان، در اِلانداغِ نخجوان در هم شکسته بود! نخجوان در قرن دوازده میلادی یکی از سه پایتخت سلسلهی اَتابی بود، این سلسله حتی غرب ایران را هم در کنترل داشتند و یکی از قدرتهای زمان خود به حساب میآمدند. در قرون وسطی نخجوان تبدیل به یک مرکز تجاری مهم و پررونق شد و در قرن ١٨ میلادی تبدیل به یکی از مهمترین خاننشینهای آذری شد. در قرن بعدی، در جنگ بین ایران و روسیه براساس معاهدهی ترکمنچای از ایران جدا شد. آذربایجان طی سالهای ١٩١٨ تا ١٩٢٠ مستقل از شوروی بود و از باکو تا نخجوان گسترش یافته بود، اما بعدها در زمان زمامداریلنین اوضاع تغییر کرد، او استان زانگزور را به ارمنستان داد و برای همین نخجوان از بقیهی آذربایجان دور افتاد. در ١٩٢۴ نخجوان جمهوری خودمختار سوسیالیستی اعلام شد. در ژانویهی ١٩٩٠ هنگامی که اولین ترکها در ساختار اتحاد جماهیر شوروی نقش میبست نخجوان به طور رسمی از اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال کرد اما چندی بعد به جمهوری آذربایجان ملحق شد و هماکنون بخشی جدایی ناپذیر اما دور افتاده از آذربایجان به حساب میآید.
جمهوری خودمختار نخجوان عضوی از جمهوری آدربایجان به حساب می آید اما دارای مجلس مستقل می باشد که البته قوانین آن منطبق بر قانون کشور آذربایجان است . این جمهوری با ۳ کشور ترکیه ، ایران و ارمنستان هم مرز است . جمهوری نخجوان بر سر راه جاده ابریشم واقع شده است . مساحت آن 5500 کیلومتر مربع و جمعیت آن حدود ۴۴۴هزار نفر می باشد.
تاریخ :
یکی از قدیمی ترین منطقه از خاک آذربایجان نخجوان می باشد که از لحاظ تاریخی از ابتدایی ترین منزلگاهای بشر به حساب می آید . مردم آذربایجان در این منطقه هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ تاریخی یک گنجینه پر ارزشی را ایجاد کرده اند همچنین نخجوان یک از قدیمیترین مرکز ایجاد فرهنگ در دنیا می باشد . از کشفیات باستان شناسی هم چنین نقاشی های موجود بر روی سنگ ها که از منطقه “گمی قایا” به دست آمده است نشان از فرهنگ ۵ هزار ساله این منطقه دارد .
اقلیم :
آب و هوای نخجوان تابستانهایی گرم و در زمستانهایی سرد دارد . کمترین دما ثبت شده در این منطقه -۳۱ و بیشترین دما +۴۴ می باشد . همچنین میانگین بارش باران در سال۲۰۰ الا ۳۰۰ میلیمتر می باشد.
لباس :
در ماههای اردیبهشت تا مهر مردم لباس های سبک و تابستانی می پوشند و از ماههای مهر تا فروردین عموما پالتو ، کاپشن و لباس های زمستانی بر تن می کنند.
زبان :
زبان رسمی در نخجوان زبان ترکی آذربایجانی می باشد . اما مردم ایم منطقه می توانند به زبانهای ترکی ، روسی و انگلیسی نیز صحبت کنند.
عکاسی :
اجازه فیلم برداری و تصویر برداری به صورت یک گردشگر به کلیه توریست ها داده شده است اما در صورتی که در تصویر شما شخصی دیده میشود که شما آن را نمی شناسید توصیه می شود بر اساس ادب از شخص مورد نظر اجازه بگیرید .
ساعات کار :
در نخجوان همانند کشورهای اروپایی روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل می باشد اما اغلب مغازه ها و مراکز خرید در کلیه روزهای هفته باز می باشند. ساعات کاری از ساعت ۸ و یا ۹ شروع و تا بعد از ظهر ادامه پیدا میکند . مراکز خرید اغلب تا ساعت ۲۱ تا ۲۳ باز هستمد . رستوران ها و کافی ها ممکن از دیر از این زمان نیز مشغول فعالیت باشند.
واحد پول :
واحد پول ملی در نخجوان مانات آذربایجان می باشد که با کلمه مخفف( AZN ) بیان می شود . ممکن از در سایر مراکز از دلار نیز در خرید و فروش استفاده گردد اما برای دریافت خدمات دولتی مانند ویزا و استفاده از نقلیه های عمومی باید پول مانات خرج کنید . ساعت کار بانکها از ساعت ۹ صبح شروع و تا ساعت ۱۷:۳۰ ادامه دارد البته در زمان نهار وقفه کوچکی داده می شود.
ارتباطات :
در نخجوان امکانات تلفن ثابت ، تلفن همراه ، فاکس و اینترنت پر سرعت وجود دارد . در اکثر هتل ها شما می تواننید از تلفن و فاکس و اینترنت استفاده کنید . همچنین در داخل شهر کافی نت هایی وجود دارد که برای شما امکان استفاده از اینترنت را فراهم می کند.
موزهها و بناهای قدیمی
آرامگاه بزرگ مومنه خاتون
این آرامگاه، یک نماد تمثیلی برای کل نخجوان به حساب میآید و بین دیدنیهای آذربایجان یکی از معروفترینهاست. برج بیست و شش متری آجریای که حکم آرامگاه را دارد با کاشیهای فیروزهای و خط کوفی تزیین شده. قدمت این مقبره به قرن دوازدهم میلادی برمیگردد، در پارکی به همین نام قرار دارد و بنیانگذار سلسلهی آتابی، شمسالدین الدنیز، همراه با همسر مورد علاقهاش -که نامش بر روی آرامگاه به جا مانده- در آن دفن شدهاند. خود گورها در طول دههی ١٩۵٠ به سنپترزبورگ برده شدند، اما داخل گودال، نمایشگاهی کوچک از عکسها و نقاشیهای مربوط به این قبرها و مناره -دروازه و مسجد تاریخی جمعه که تا قرن نوزدهم در کنار مقبره مانده بودند- را به نمایش میگذارد.
موزهی قوچهای سنگی
در نزدیکی مومنه خاتون، موزهی قوچهای سنگی تاریخی در هوای آزاد قرار دارد، فضای موزه مثل پارک است و حالت گردشگاهی بزرگ و عجیب را تداعی میکند، چیزی که موجب زیبا شدن و غریب شدن فضای موزه میشود بدون شک، چشماندازی است که به کوههای آرارات و البته شهر مشرف است.
موزهی فرش نخجوان
موزهی فرش در کاخ ِ اکنون بازسازی شدهی احسانخان، پادشاه نخجوان در قرن هجدهم قرار دارد. این موزه برای شناخت و تشخیص چهار سبک اصلی فرش آذری ایدهآل است. همچنین انواع گلیم، سوماکس و پالاز در این موزه به نمایش گذاشته شدهاند.
مسجد حضرت زهره
مسجد دوقلوی حضرت زهره با معماری مدرناش، به رنگ زرد آجری کم رنگ، با گنبدی فلزی و شبیه به دیگ بخار ساخته شده است. چون سرمایهگذاران ساخت این مسجد ایرانی بودند، با نام مستعار مسجد ایرانی نیز خوانده شد.
موزه حیدر علی اُف
با ساختمانی بزرگ و مجلل، محل نگهداری آثارِ زندگی رئیس جمهور سابق آذربایجان است. برای ورود به این موزه نیازی به پرداخت ورودی ندارید و جلوی آن، آبنما و فضای سبز جهت استراحت وجود دارد.
غار اصحاب کهف
یکی از مهمترین دیدنیهای نخجوان به شمار میآید و در ١٨ کیلومتری این شهر قرار دارد. این غار در انتهای یک جادهی باریک که از جادهی اصلی جدا میشود، واقع شده. سر جادهی اصلی یادمانی بزرگ از سیمان به رنگ سفید با پایههای صورتی وجود دارد که روی آن به زبان روسی نوشته شده: غار اصحاب کهف.
چارسوق
بازارهای نخجوان مملو از کالاهای ساخت ترکیه، ایران و بعضاً روسی است. دیدن این بازارها خالی از لطف نیست.
بازار ۵٧
این بازار روباز هر روز هفته به جز یکشنبهها از ساعت ٩ صبح تا دو بعد از ظهر باز است و اکثر کالاهای آن را لوازم خانگی ِ برقی، پوشاک، طلا و جواهرآلات تشکیل میدهند. در فضای بیرونی بازار البته، میوه و سبزیجات میفروشند، اگر برای خرید به این بازار میروید چانه زدن را فراموش نکنید.
مرکز تجارت
ساختمانی بزرگ و صورتی رنگ که بالای آن، هتل تجارت قرار دارد. در دو طبقهی همکف و اول، مرکز خرید مدرن و نسبتاً گرانی قرار دارد که تقریباً هر آنچه از یک مرکز خرید را انتظار دارید را برآورده میسازد.
آلیش و ریش
فروشگاهی بزرگ و یک طبقه است که با سرمایهگذاری شرکتی ترکیهای و برای فروش اجناس تولید ترکیه ایجاد شده است. قیمتها در این فروشگاه مثل قیمتهای داخل ایران است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.