به نام خدا
ساعت 11:45 دقیقه شب پنج شنبه 10 شهریور ماه 96 وعده بچه های گروه کوله گردی شهید ورکش زیر اولین پل عابر پیاده اتوبان لشگری بود.طبق معمول همیشه بچه ها 15 دقیقه قبل از رسیدن وسیله نقلیه به محل تجمع رسیدن و سلام و احوال پرسی ها بهونه ای شد تا بچه های جدید و مهمان گروه به بچه های قدیمی و یکم قدیمی تر معرفی شوند.کمی از 11:45 گذشته بود که به سمت چالوس حرکت کردیم تا خانواده محترم کریمی رو باخودمون همراه کنیم هرچند که با تاخیر به جمع ما اضافه شدند اما هر دقیقه تاخیرشون خوشحالی اهالی میدل باس و بیشتر میکرد چون هرچه وزنه تاخیر بیشتر میشد جریمه ایشون هم سنگین تر میشد و امید مابرای خوردن بستی های بهتر جدی تر؛بلاخره با 15 دقیقه تاخیر رسیدن و ما سفرمون رو به سمت شهرستان نوشهر از توابع استان مازندران آغاز کردیم.
مقصد اصلی ما روستای کجور یکی از بخش های شهرستان نوشهر بود که در شرق چالوس و نور قرار گرفته و گویش خاص مردم این محل خواجه وندی هست که به نوعی لهجه کردی محسوب میشه.
ساعت 5:30 صبح به روستای کجور رسیدیم و نماز صبح رو در حسینه این روستا خوندیم و بعد از 30دقیقه سوار ماشین شدیم و به سمت سه راهی کجور -کدیر و کلیک حرکت کردیم .ساعت 6:30دقیقه به سه راهی رسیدیم و آقای ناییج راهنمای محلی به گروه ما اضافه شد و ما مسیر رو از سمت چپ جاده که به روستای کدیر می رسید ادامه دادیم . وجه تسمیه کدیر بنا به روایتی از “کوه دیر” به معنی کوهی که در آن دیری بودهاست نام گرفته .
کدیراز نظر جغرافیایی شرایط مناسبی داره به طوری که این روستا از جنوب و شمال بین دو کوه و از هر طرف به جنگل وصل هست و با شروع مه گرفتگی باعث میشود این دهکده از بسیاری از روستاهای منطقه متمایز شود از جاذبههای این روستا میشه به “آبشارنهرودبار”،” کوه زیبا قلالو ” اشاره کرد.
قبل از رسیدن به روستا از اولین چشمه بین راهی که پروین نام داشت بطری های آب خوردن رو پر کردیم و بعد از طی 5 کیلومتراز سه راهی مذکورحوالی ساعت 7 به روستا رسیدیم. بعد از ده دقیقه آماده شدن بچه ها و خوردن چای و شیرینی عید قربان همه 20نفر عضو گروه به همراه یک نفر راهنمای محلی مسیر 16 کیلومتری پیاده روی به سمت جنگل را آغاز کردیم.
ساعت 7:50به رودخانه مور رسیدیم رودخانه ای که تنها اسمی ازش مونده بود و متاسفانه خشک شده بود . باتصمیم سرپرست محترم، خانم عفتی کنار رودخانه برای صرف صبحانه توقف کردیم .
ساعت8:20دقیقه به سمت سد تاریخی مور حرکت کردیم سدی که در سال 76 به دلیل سیل از بین رفته بود ساعت 9 به محل سد رسیدیم وتنها بقایای ناچیزی از سد باقی مانده بود. به گفته آقای شهاب 400 سال قبل در این محل زندگی جریان داشته و در ارتفاع 1200متری از این سد کیامنش دراین منطقه که به مور معروف بوده حکومت می کرده.
بعداز شنیدن مختصری توضیحات از منطقه مور توسط آقای شهاب و توقفی کوتاه برای عکاسی از کلبه درختی به مسیرمون ادامه دادیم.
ساعت10:15 دقیقه از کنار کلبه جنگی که جای مناسبی برای اقامت شبانه بود گذشتیم و بعد از توقف های کوتاه و بلند ،گاهی برای عکاسی و گاهی برای استراحت ساعت 1:30 بعدازظهر به دو راهی قلعه دختر – آبشار شیوا دره و چشمه افرا رسیدیم.
ابتدای مسیرِ دوراهی از سمت چپ که به قلعه دختر و آبشار شیوا دره میرفت حوضچه کوچکی قرار داشت بعد از توقف نیم ساعته و آب تنی توی حوضچه و عکاسی کنار آبشار؛ پیاده رویمون رو از سمت راست دوراهی که مسیر چشمه افرا بود ادامه دادیم و حوالی 2:30 به چشمه برای صرف ناهارو اقامه نماز رسیدیم و بعد از توقف 45 دقیقه ای به سمت سدخاکی آویدر در منطقه سیسنگان حرکت کردیم.
پوشش گیاهی جنگل بسیار قابل توجه بود. وجود درختهای شاه بلوط – راش – توسکا – آزاد – شمشاد – ممرز – نمدار- اوجا – ملچ – افرا – نارون – گردو و انجیر زیبای مسیر رو دوچندان میکرد.
ساعت 4 از کنار آبشار بلند و زیبای نهر رودبار گذشتیم و متاسفانه به دلیل فنی بودن مسیر وعدم دسترسی به آبشار نتونستیم از نزدیک آبشار رو ببینیم حوالی ساعت 4:15 ازکنار آبشار میان شهر که آخرین آبشار این پیاده روی بود گذشتیم و بعد از عکاسی به مسیرمون ادامه دادیم دریکی از توقف های میان راه با تقسیم خربزه ای که آقای مولایی تمام مدت با خودش آورده بود همه بچه ها رو شگفت زده و خوشحال کرد.
ساعت از 6:30 گذشته بود که به انتهای جنگل و روستای آویدار رسیدیم و پیاده روی 12 ساعته ما به انتها رسید و ساعت 7 کنار دریاچه آویدار به وسیله نقلیه رسیدیم. ساعت 8 به سمت تهران حرکت کردیم و بعد از توقف کوتاهی در مسیر برای اقامه نماز متاخیرن محترم اعضای گروه رو به بستنی مهمون کردند. حوالی ساعت 1 شب به تهران رسیدیم و این سفر هم با تمام خاطرات خوب و بدش تمام شد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.