غار چال نخجیر و مشهد اردهال
سفرنامه ی “دلی جان” و “نراق”
زین بحر، همچو یاران بیرون شو و سفر کن
زیرا که بی سفر تو.. هرگز گهر نگردی ..
به پاس قدمت شان … باید کهن نوشت به قدر وسع و به فراخور دریافت مخاطب… پس:
بسم الله الرحمن الرحیم
و چنین می شود احوالات نگارنده ای که روز قبل در می یابد مکتوبات سفر با اوست، چونان کاتبان دربار تیزگوشی و تیز چشمی نموده و هرآنچه مکشوف م گردید بیانتان می کنم!
باری با تنی چند ازهمرهان عزم سفری نه چندان دور داریم به نیت عمل کردن به آیه ی شریفه ی”سیروا فی الارض”.
برای انتفاع حاصل کردن از زمان ..شبگیر میکنیم…
( از اتاق فرمان اشاره می کنند که وای بحالت اگه بخوای مثه شهرزاد قصه گو تا آخر ماجرا رو به زبان فارسی دری بنویسی… یک قرار: هر وقت “اسمشو نیار” اومد برمیگردیم به زبان امروز !)
دوستان حاضرند و به علتیکه آن موقع نمیدانم، دراتوبوس بدون حرکت نشسته ایم؛ هفت صبح است که ماشین “اهن و تلپ کنان” راه میفتد و به تبعش ماهم راه میفتیم.:)
چند تایی مسافر داریم…نمی گذاریم روی زمین بمانند.” کلا جنس خوب…همسفر خوب نباید روی زمین بمونه…پس سوارشان می کنیم!
یکی دو تایی هم هستن که در قم به ما ملحق می شوند.
آخ آخ تا یادم نرفته مراتب تشکرمو نسبت به آش صبحگاهی دوستان عرض کنم و البته یک گلایه ریز؛چون به مجردها یک کاسه آش اهدا شدو به متاهل ها یک نصفه کاسه… واقعا اینجوری میخواین جوانها رو به ازدواج تشویق کنید ؟؟؟؟؟J
******
داریمبه سمت مرکزیمی رویم…قرار اول، شهر “دلیجان” است وقرار دوم” غار چالنخجیر”…
“دلیجان”…و من خیلی وقته توی ترکیب قشنگ اسم این شهر،گیر کردم… ترکیب 2 کلمه ازقشنگترین کلمات دنیای ما :”دل” و “جان”
هرقدر اسمش قشنگ است جادهش اما نه…کسلمی شوم چرت می زنم. نزدیک های دلیجان است که کم کم مناظر رخ دیگری نشان می دهند از خودشان.
ورودی شهر 2 امام زاده ی بزرگوارند که عموی 4 امامزاده داخل شهرند…خواب از چشمانم رفته (آخ جون رفت… )
- و در شرح الاسم غار آورده اند :
- شکاف کوه، که به خانه مانند باشد…
علی ای حال، پیش از درآمدن به شکاف کوه، تحت الظل مسقفی، گرد هم می آییم از برای آشنایی و کسب معرفتی از هم .
و بنازم جوانمرد عیار را که “تمثال عشق و خوبرویی” را هنوز در عیالش می بیند، رویش همچون مویش..سپید باد
تماثیل البت که فراوانند در این مجمع …تماثیل نمک …تمثال قند و شکر و…
بعداز لحظاتی فرامیخوانندمان بسوی غار :
آن کیست که میرود به نخجیر
پای دل دوستان به زنجیر
این است بهشت اگر شنیدی
کز دیدن آن جوان شود پیر
(سیسسسس اومد اومد)
بله داشتم عرض می کردم خدمتتون نزدیک دوازده ظهر است که “با دستان خالی” وارد دالان کوه شده و سربزیر اما مشتاق به پیش می رویم.. برخی دوستان نه از روی تخلف بلکه فقط و فقط برای تهییج بیشتر برنامه دوربین را در جیب شلوار و یخه ی لباس ، جاساز می کنند و سوت زنان و بی خیال وارد می شوند.هر تیم یک راهنما دارد، راهنما که چه عرض کنم… در این حد که: این جا مثه کرگدنه… اونجا مثه لاک پشته…این یکی شبیه تمساحه… نمی دونم شایدم بعد ها این غار تغییر کاربری بده و بشه موزه ی جانور شناسی…همچین قابلیتی داره جدا …
چیزی که خیلی همنشین واژه ی غاره، کلمه ی “تنهایی” هست اما در اینجا ما زیادی با همیم و خبری از تنهایی نیست.. دلم می کشد اسم غار را “غار گل کلمی” بگذارم به پاس رسوباتش که عین گل کلم اند…توی غاریم که این تشبیه را به زبان می آورم، خانم جلویی حسابی می خنددو تاییدم می کند… خوشحالمازین تایید و تا پایان مسیر البته که گل کلم های پراکنده زیاد می بینم !!!!
این غار حدود 470 پله دارد، در ابتدا ممکن است تصور یک شیب تند به ذهنتان بیاید اما کف سازی هنرمندانه ای صورت گرفته و بیشتر پله ها در سطحی هموار با شیبی بسیار ملایمند. مسافت تا 1200 متر قابل بازدید است و باقی ش را مکتومگذاشته اند تا وصف “تنهایی” کنارش جا خوش کند …”غار تنهایی”
****
شکاف های عمیق…دالان های پهن و باریک…قندیلهای کوتاه و بلند…تاریکی و روشنی مسیر، همه ش تداعی کننده ی “دل ” استو حکایت پیچ وخمهای آن…شادی و غمش،
انبساط و انقباضش و وو
*****
بعد از غارپیمایی نوبت به خوردن ناهار می رسد؛ می رویم بوستانی که همان نزدیکی است؛ زیراندازهای گروه را پهن می کنیم و پهن…. در واقع می نشینیم !
هر کس غذایی دارد به فراخور شکم و شاید گشاده دستی اش… می فرماید :
بدهنانتابرآیدنامتایدوست
چهخوشتردرجهان،ازنامنیکوست؟
زیادی خوش می گذرد…آنقدر که فراموش می کنیم دو ساعتی ست که در اینجا بر آسوده ایم و خانه و کاشانه ای در انتظارمان است !!!
ساعت از 3 گذشته که از نراق جدید میرویم بهسمت نراق قدیم…شهر بزرگان اخلاق و معرفت: ملا مهدی و ملا احمد نراقی نوّر الله مرقده …شهر تاریخ و قدمت…شهر شیرین جوزغند…
میرویم بازارچه صنایع دستی و بعداز آن آب انبار حاج عبدالله و حاجمهدی…سرم یک جور بدی گیج میرود آن همه پله ی رو به پایین را که می بینم. “گردان تفحص” سراشیبی پله ها رو پایین میرن به قصد پیدا کردن غنیمت و گنجی؛که البته میخورن به دیفال و درهای بسته و تنها عایدی شان یک شیر آب کاملا مدرن و امروزی ست. خوشحالم که “کنجکاویتم”را لااقل در اینجا در نطفه خفه کرده ام و نرفتم پایین!!!!
روز جمعه است و نصف شهر وقدمت تاریخی ش در تعطیلی به سر می برند و فکر پای خسته ی ما و بعد مسافت مان را نمی کنند که لابد “رخصت دیدار ” نمی دهند!
بازار قدیمی شهر و کرکره های رو به پایین…خانه های قدیمی و مقفول…
حتی “کاروانسرای زیبای شمس السلطنه”….و حتی “مسجد جامع شهر” و حتی خانه های تاریخی نراق” و حتی”مشهد اردهال” …بعد میگن گزارش برنامه بنویس! دقیقا گزارش کدوم قسمتشو بنویسم من آقای سرپرست ؟
و البته از شوخی گذشته همین “تعطیلی ها”می شود مایه ی مزاح های مسیر برگشت…
از نراق میرویم سمت مشهد اردهال بقصد زیارت مرقد سلطان علی بن محمد…و وای از آن حجم ماشین…دقیقا مثل پارکینگ مهران موقع زیارت اربعین…تا چشم کار می کرد ماشین… به تصمیم سرپرست از دور سلامی عرض می کنیم خدمت فرزند زاده ی بزرگوار امام باقر ع و برمی گردیم به سمت تهران…
****
نگویماز تک خوری های عقب اتول، نگویم از سور و سات جشن تولد ز.ح جان و کیک تفلد… “ما دیدیم همه خوابن…مجبور شدیم کیکو تنها بخوریم” آررررررررره …شما که راسمیگیK
توی راه یک عالمه میثم مطیعی گوش دادیم… اینم بالاخره پیش برنامه ی مداحی های اربعینه… از حدود شیش و نیم که از مشهد اردهال راه افتادیم تا ده شب که به ترمینال جنوب رسیدیم میتوانست زمان خسته کننده ای باشد اما به یمن گفت و گوهای همیشگی، زیاد خسته نمی شویم
********.
از نکویی سفر آن باشد که انبان تجربه ت افزون گردد، بردباری ت مزید و زیاده خواهی ت اندک .
باری در معیت دوستان و اندرون اتول دود اندودمان به دیار خود رجعت می کنیم، قندیل شب همه جا را فرا گرفته و حوالی 10 شامگاه است که در مجمع صبح مان، یاران و همرهان خود را بدرود می گوییم و تا رسیدن به منزل،ملازم همان جوانمرد عیار و عیالاتشان هستیم .
خجسته سفری بود
و الحمدلله .
میفرماید :
اگر از “خویش” برون آمده ای چون مردان
باش آسوده که دیگر “سفری” نیست تو را
یا حق
الف . ی
پاییز برگریز96
در این برنامه پیمایش نداریم
صرفا مسیر داخل غار و بازدید از بافت قدیمی
گردشگران محترم باید در حین بازدید از غار چال نخجیر نراق به نکات زیر توجه کنند:
طول مسیر بازدید 1200 متر و به صورت پیاده روی می باشد.
ورود افرادی که ناراحتی قلبی و تنفسی دارند به داخل غار ممنوع می باشد.
مسیر رفت و برگشت یک مسیر میباشد و دارای 47 پله متوالی در ابتدای مسیر و مجموعا 235 عدد پله می باشد. (در مسیر رفت و برگشت 470)
لطفا از آوردن کوله پشتی، کیف و نظایر آن به داخل غار خودداری فرمائید.
از آسیب رساندن به دیواره های غار جدا خودداری فرمایند.
نسبت به توصیه های راهنما دقت لازم را داشته باشند.
به هیچ عنوان از حصارها و موانع تعبیه شده در غار عبور ننمایند.
استفاده از تنقلات و مواد خوراکی و دخانیات درون غار ممنوع میباشد.
برای حفظ این اثر طبیعی و ملی از ریختن زباله و یا هرگونه ضایعات در داخل غار جدا خودداری فرمایند.
عکاسی و فیلمبرداری داخل غار به دلیل زنده بودن غار ممنوع میباشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.