دره کال جنی و گردشگری طبس
تجربه شب مانی در کمپ با چادرهای عشایری ( دهکده دیکاکو ) در یک کیلومتری کال جنی
پیمایش دره رویایی چشمه مرتضی علی ، جایی که آبگرم و آبسرد در کنار یگدیگر جاریست
تجربه پیاده روی در شن های روان کویر و عکاسی از طبیعت زیبای کویر حلوان
بازدید از باغ گلشن سمبلی از هنر باغ های قدیم ایرانی و ارگ کهن
زیارت امامزاده حسین بن موسی کاظم علیه السلام و بقعه پیر حاجات
بازدید و قدم زدن در بافت تاریخی و شالیزارهای روستای ازمیغان
گزارش کال جنی و گردشگری طبسبرنامه گردش گری طبس با حرکت گروه راس ساعت ۱۱ روز دوم فروردین از ایستگاه راه آهن تهران شروع شد. مسیر راه آهن تهران طبس یک پل ارتباطی بین راه اهن تهران مشهد و بندرعباس مشهد هست و به همین دلیل نسبت به میسر جاده ای مدت زمان بیشتری یعنی چیزی در حدود ۱۷ ساعت طول میکشه. از اونجایی که خوشبختانه قطار تاخیری نداشت ساعت 3 صبح به طبس رسیدیم.
طبق برنامه سرپرست محترم اول از همه سری زدیم به امامزاده حسین ابن موسی رضا تا زیارتی داشته باشیم و نماز صبح رو اونجا بخونیم که البته با ممانعت مسئولین امامزاده موفق به ورود نشدیم و نماز صبح رو در حیاط خوندیم. البته باید بگم که خالی از لطف هم نبود چون حیاط بسیار زیبای امامزاده و حال و هوای سحرش به یه کم سختی نماز خوندن رو زمین سفت می ارزید.
همون جا بود که گروه ما برای گردش طبس کامل شد و دوستان دیگه ای که از مشهد عازم طبس شده بودند به جمع ما ملحق شدند.
ساعت هفت صبح با دو تاکسی دربست به سمت محل اسکانمون حرکت کردیم.
جایی که قرار بود توش مسکن گزینیم سیاه چادرهای عشایریی بود که توسط شرکت دیکاکو برای جذب توریست در نزدیکی دره کال جنی ایجاد شده بود و علاوه بر چادرها که کاملا طبیعی و صد در صد ساخته شده از موی خالص بز بودند و بارها توسط اعضای محترم گروه به طرق مختلف تست و اصالتشون تایید شده بود، شامل محوطه ای باز،تنور و اتش دان هم میشد.
در ابتدای ورودمون به سیاه چادرها در ساعت ۸صبح با استقبال گرم مسئولینش(خصوصا آقای داوود)مواجه شدیم که از سحر خیزی گروه ما حقیقتا به وجد اومده بودند و این خوشحالی رو با سرعت خیره کنندشون در تهیه چای برای صبحانه به نمایش گذاشتند.
البته سرعت بالا تنها خصیصه خوب دوستانمون نبود. یکی دیگه از خصوصیات بارزشون تفکر عمیقی بود که در مورد ریزترین مسایل زندگیداشتند و با پرسش در مورد دلیل انجام روز مره ترین امور زندگی (با پرسش ساده برای چی؟) ما رو وادار به اندیشیدن عمیق در مورد فلسفه و علت انجام اون امور میکردند.
بعد از صرف صبحانه و برداشتن وسایل مورد نیاز به سمت دره کال جنی حرکت کردیم. تا اونجا مسافت زیادی نداشتیم و حدود یک ربع پیاده روی کردیم تا به قسمتی رسیدیم که میشد از اونجا وارد دره شد.
بعد از ورود به دره بنا به توصیه اقای نصرالهی که افتخار داده بودند و برای پیمایش گروه رو همراهی میکردند از سمت راست پیمایش رو شروع کردیم که البته به دلیل جمع شدن زیاد اب در قسمتی از دره از میانه راه برگشتیم و پیمایش رو از سمت چپ ادامه دادیم.
در ادامه مسیر از مکان های مختلفی عبور کردیم و گه گاه تنی به اب میزدیم و گاه مسیر رو از خشکی ادامه میدادیم. مناظر بسیار زیبای مرداب ها و نخل ها و قسمت های سرسبز حقیقتا زیبا و چشم نواز بودند.
پیمایش ما چیزی در حدود ۴ ساعت طول کشید و مقصد ما روستای ازمیغان بود که بر اساس برخی شنیده ها در انتهای مسیر دره کال جنی قرار داشت اما چیزی که ما بهش رسیدیم چاله ابی با عمق بالا بود که به دلیل همراه داشتن وسایل الکترونیکی قادر به عبور و شنا کردن در طول اون نشدیم و مسیر رفترو برگشتیم.
پس از رسیدن به سیاه چادرها اقا داوود زحمت کشیدن و ناهار خوشمزه ای رو برامون فراهم کردند. قرمه سبزی که البته به گفته خودشون مامان پز هم بود و حسابی به هممون چسبید.
بعد از ناهار و تعویض لباس ها بلافاصله در ساعت 4 برای گردشگری روستای ازمیغان سوار تاکسی ها شدیم.
روستا که به محل اقامتمون نزدیک بود از یه راه عبوری در کنار رودی برخوردار بود که از چشمه ای در بالادست سرچشمه میگرفت. اگر چه راه عبوری مسافت زیادی داشت اما به دلیل ضیغ وقت و البته برخی مسایل منکراتی از پیمایش ادامه مسیر انصراف داده و پس از بیست دقیقه برگشتیم.
ویژگی اصلی این روستا وجود مزارع سرسبز و زمین های شالی در کنار درختان نخل زیبا در میانه کویر و سرزمینی خشک بود که فکر میکنم به لحاظ زیست محیطی از مناطق کمیاب باشه.
بعد از برگشت از روستای ازمیغان و البته یه کم تخلیه انرژی جا مونده از دوران کودکی(بچه های گروه در طول مسیر از سوز زدن سر معده و سر برخی عروق خونیشون شکایت داشتند که نهایتا مشخص شد انرژی واپسموندشون از دوران کودکی بوده که خوشبختانه تخلیه شد) در پارک روستا , سوار تاکسی ها شدیم و به سمت چشمه مرتضی علی حرکت کردیم.
ساعت 6 به چشمه رسیدیم. این ناحیه از مناطق بسیار مهم طبس به لحاظ گردشگری به شمار میاد که ما مدت کمی رو برای پیمایشش در اختیار داشتیم. برای فائق اومدن بر این مشکل راهکار افزایش سرعت رو اتخاذ کردیم. این کار در ابتدا برای برخی از دوستان که از برنامه فشرده اون روز کمی خسته بودند سخت بود اما پا گذاشتن در رودخانه چشمه مرتضی علی خستگیشون رو در و سرعتشون رو زیاد کرد. این چشمه که از خواص درمانی برخورداره در بعضی قسمت ها اب سرد و در بیشتر قسمت ها ابی گرم و مطلوب داره و افراد زیادی برای استفاده از خواص درمانیش راهی چشمه مرتضی علی میشن.
البته برای گروه ما هم خالی از این واقعیت نبود چرا که به گفته یکی از دوستان زانوی راستشون که سالها دردش امانشون رو بریده بود درمان شد. حالا این که این معجزرو چشمه به تنهایی انجام داد یا اینکه از مددجویی اجنه دره کال جنی که حقیقتا از ادب اعضای گروه ما راضی بودند و ما رو به عنوان گروه توریستهای خوب توی لیستشون قرار دادند, بهره برده بود بماند اما به هر حال معجزه ای بود در خور ستایش!
پس از پیمایس مسیر داخل اب به سمت بالای رودخانه نهایتا به قسمتی رسیدیم که اب گرم چشمه از قسمت های مختلف کوه به بیرون میجوشید و بسیار زیبا بود . این بود فرصتی فراهم شد برای برداشتن تصاویر اسلو که بسیار مفرح بود.
با ادامه مسیر به مدت ده دقیقه به تخت شاه عباسی رسیدیم.
این تخت در واقع پلی بود بر روی مسیر رودخانه که عظمتی بسیار داشت و توجه هر بیننده ای رو به خود جلب میکرد.
پس از بازدید تخت شاه عباسی به سمت پایین برگشتیم.
هوا تاریک شده بود که به سیاه چادرها رسیدیم . منظره چادرهایی که از دور توی بیابون سیاه سو سو میزدن مارو وارد دنیای اسرار امیز اجنه میکرد. این شد که از راننده در مورد صحت و سقم و چرایی نام گزاری دره به کال جنی پرسیدیم و راننده بی اطلاع بود اما البته خاطراتی هم داشت! با همین فکرا به سیاه چادرها رسیدیم.
طبق معمول شام خوشمزه اقا داوود اماده بود و بعد از صرف شام بساط اتیش و سیبزمینی و چای هیزمی در کنار اتش دان زیبای محوطه فراهم شد.
شب ساعت 12 تو رختخاب های گرم و نرم و تمیز سیاه چادر سر بر بالین گذاشتیم تا فردای اون روز رو به امید خدا با کلی برنامه مفرح و قشنگ دیگه شروع کنیم.صبح ساعت 5 به فرمان سرپرست از خواب بیدار شدیم. با خاموشیی که سیاه چادر در اون فرو رفته بود به یکباره با منظره بی نظیر دریای ستارگان شب مواجه شدیم. سکوت، تاریکی کویر و اسمان. همون قصه همیشگی , همون دنیای اسرارامیز دیرین. تو همین حال و هواها نماز صبح رو ادا کردیم و وسایلمون رو جمع و جور. ا
فتاب نزده با در دست داشتن صبحانه محیا شده توسط اقا داوود و دوستان زدیم به کویر تا طلوع خورشید رو از زیر شن های طلایی رنگ کویر نظاره گر باشیم و یه شروع دوباررو به تماشا بایستیم.طبق وعده صبحانه رو تو کویر خوردیم. و چه حال و هوایی. شتر ها هنوز خواب بودند که کویر نوردیمون رو شروع کردیم. خنکای صبح بود که یکدفعه خرگوشی از زیر بوته ها زد بیرون. با گوشای درازش از ترس شکار شدن این سو و اون سو میدوید. چه منظره کمیابی!کفشارو از پا دراوردیم و ماسه هارو زیر پاهامون محسوس کردیم.
یکی دو تپه اونور تر یه جای مناسب برای غلط خوردن پیدا کردیم و هر کس هر ان چه در چنته داشت رو کرد. از هنر عکاسی و اسلو گرفتن گرفته تا مدفون شدن و غلط خوردن و پشتک و وارو زدن و چرخ وفلک!انگار رقابت های پار المپیک بود و ما هم افتخار آفرینان یک نبرد حیاتی.
بعد تخلیه ته مونده انرژی جامونده از کودکی به سمت تاکسی ها برگشتیم تا به سمت مقصد بعدی یعنی ارامگاه پیر حاجات حرکت کنیم.مسیر طولانی کویر حلوان تا روستای پیر حاجات چیزی در حدود ۲ ساعت بود و جاده اون پر از برامدگی ها و فرورفتگی ها ،که انصافا تجربه به شهربازی رفتن رو هم برامون مهیا کرد. در طول مسیر شترهای زیادی رو دیدیم که تازه از خواب بیدار شده بودند و با چشمای پف کرده دنبال خارای تازه برای صبحانشون میگشتن.
بعد از یه خواب حسابی توی تاکسی بالاخره ساعت 3 به روستای پیر حاجات رسیدیم.روستای زیبایی بود و علاوه بر ارامگاه حضرت پیر حاجات در قسمت جنوبی از یک بافت قدیمی هم برخوردار بود.
گردش روستارو با زیارت مقبره شروع کردیم
در قسمت غربی پشت بام مقبره درختی وجود داشت معروف به درخت مراد که البته به دلیل لاغری بسیار مورد باور دوستان قرار نگرفت و بعضا مورد تمسخر هم قرار گرفت. امیدوارم درخت جان بزرگواری کنند و ببخشند!
پس از زیارت و بازدید از بافت قدیمی به سمت شهر طبس به راه افتادیم تا از ارگ کهن طبس و باغ گلشن بازدید کنیم.
ارگ کهن مخروبه ای بیش نبود و هیچ اطلاعاتی هم در مورد تاریخچه آن وجود نداشت اما باغ گلشن فضای زیبا و فرح بخشی داشت که در این شهر خشک خصوصا در فصل تابستان میتونه نقش تعیین کننده ای در تسلی دادن به مردم بومی طبس داشته باشه.بعد از بازدید از باغ گلشن به سمت سیاه چادر ها برگشتیم تا با پذیرایی ناهار اقا داوود خستگی رو از تن دور کنیم.
بعد از نهار هوا اندکی گرم شده بود و سنگینی هوای بزالود در چادر غالب بود.! بعد از استراحتی کوتاه به بیرون از چادر رفتیم. خنکای عصرگاهی هوای سرمون رو حسابی عوض کرد و دم نوش کوهی یکی از چادرنشین ها سرحالمون اورد. همه چیز خوب بود و اش عصر گاهی اقا داوود بهترشم کرد.
بعد از صرف اش به همراه تعدادی از دوستان تا دره کال جنی پیاده روی کردیم تا هم عرض ارادتی بکنیم به جنهای ساکن و هم خداحافظی مودبانه ای داشته باشیم. منظره دره از بالا حقیقتا حیرت انگیز بود و عظمت اون ملموس تر از زمانی که طولش رو پیمایش میکردیم احساس میشد.
دره تشکیل میشد از دیواره های تیزی که با یک تلنگر ادم روبه قعر مرگ فرو میبرد و وسوسه ترسناک سقوط که همه جا حضور داشت.
دیواره های مقابل دره از پنجره هایی دست ساز برخوردار بود که تاریکی مهارنشدنیی از عمقشون ادم رو به درون خودش جذب میکرد و حس نا اشنایی ازشون منتقل میشد.میگن این پنجره ها از اسرار ناشناخته دره هستند چون ظاهری کاملا دست ساز دارند اما در موقعیتی قرار دارند که نه منطقیه و نه شدنی که کسی اونجا چنین چیزی رو بسازه.
تو وسوسه کنجکاوی و کاوش در اسرار دره بودیم که هوا رو به تاریکی رفت.
مسیر روبه سیاه چادر ها برگشتیم.
دیگه هوا تاریک شده بود.
بعد از صرف شام(لوبیاپلو) تنها فرصت جمع اوری وسایل رو داشتیم.
وسایل رو جمع و جور کردیم و چادر رو تر و تمیز تحویل اقا داوود دادیم
اینجا بود که گروه به دو دسته تقسیم میشد و جمعی از همراهان میرفتند برای صعود قله تفتان.
مابقی به سرپرستی اقای خسروی راهی میشدیم به روستای خسرو آباد و منزل دخترخاله مهربان ایشون.
ساعت8 به منزلشون رسیدیم و با مهمان نوازی گرم خودشون و خانواده خوبشون مواجه شدیم.
بعد از گپ و گفتی صمیمانه استراحت شبانه مفصلی کردیم.
صبح پس از نماز صبح و صرف صبحانه خوشمزه به همراهی یکی از اقوام اقای خسروی راهی گشت و گزار روستا شدیم.
حقیقتا روستای زیبایی بود و هوای ابری و خنک باعث زیباتر شدن منظره نخلستان ها هم میشد.از اسیاب ابی روستا و نخلستان های بینظیر بازدید کردیم و نهایتا با جمع اوری وسایل راهی ایستگاه راه اهن شدیم.
ساعت ۱۱صبح 6 فروردین قطار به سمت تهران حرکت کرد و خاطره یک سفر دلنشین به طبس رو برای همیشه درذهن هامون ثبت کردیم.
چهارشنبه _ ۹۶/۰۱/۰۲ :
_ حرکت از تهران ( با قطار )
پنج شنبه _ ۹۶/۰۱/۰۳ :
_زیارت امامزاده حسین بن موسی کاظم علیه السلام – پیمایش دره کال جنی ( حدود 11 کیلومتر ) – گردش در روستای ازمیغان – چشمه و آب گرم مرتضی علی
_ شب مانی در دهکده عشایری دیکاکو ( یک کیلومتری کال جنی )
جمعه _ ۹۶/۰۱/۰۴ :
_ گردش در کویر حلوان – زیارت پیر حاجات و گردش در قلعه قدیمی – بازدید از ارگ کهن و باغ گلشن – شب مانی در خانه محلی روستای خسرو آباد
شنبه _ ۹۶/۰۱/۰۵ :
بازدید و گردش در روستای خسرو آبادی و برگشت به تهران با قطار
یکشنبه _ ۹۶/۰۱/۰۶:
_ انشاالله تهران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.